به گزارش ایبنا، هرروز صبح که بیدار می‌شویم، ماجراهای زیادی در اطرافمان رخ می‌دهد که گاهی بی‌تفاوت از کنارشان رد می‌شویم یا حداکثر بعد از دو سه روز فراموش می‌کنیم. اما برخی از این اتفاق‌ها مدت‌ها در ذهنمان می‌ماند و آن را برای دیگران تعریف می‌کنیم یا جایی آن‌ها را یادداشت می‌کنیم. اما نویسندگان غالبا با نگاهی دقیق‌تر و جزئی‌نگرانه‌تر به موضوعات و رخدادهای اطراف‌شان می‌نگرند و آن را با زبانی متفاوت‌تر و جذاب‌تر در داستان‌های‌شان بیان می‌کنند.

 «ماجراهای آقای خرمالو»  شهرام شفیعی
به تازگی انتشارات کتاب نیستان اثری تازه از شهرام شفیعی نویسنده و طنزپرداز معاصر را و با عنوان «ماجراهای آقای خرمالو» روانه بازار کتاب کرد.

شهرام شفیعی از نویسندگان و طنز‌پردازان حوزه کودک و نوجوان، تلاش کرده در مجموعه کتاب‌های «ماجراهای آقای خرمالو» با نگاهی طنز، اتفاقات روزمره‌ای را که بیشتر ما با آن‌ها سروکار داشته‌ایم برای مخاطبان کودک به‌تصویر بکشد.
 
 تا به‌حال چهار جلد از این مجموعه کمیک استریپ با تصویرگری سام سلماسی از سوی انتشارات نیستان منتشر شده و هرجلد شامل چهار داستان طنزآمیز است که با محوریت پنج شخصیت‌ مشترک که هر یک با نام یکی از میوه‌ها شناخته می‌شوند، نوشته شده است. این شخصیت‌ها عبارتند از: آقای خرمالو، خانم اسفناج و پسرشان کنجد به همراه آقای گلابی و اسب قهوه‌ای کمرنگ.
 
«شتر»، «ساعت دو»، «کره» و «عینک» عنوان چهار داستانی است که در جلد چهارم این مجموعه منتشر شده است. در داستان «شتر» آقای خرمالو و خانم اسفناج به آقا و خانم لاغری برمی‌خورند که می‌خواهند به یک رستوران گیاهی بروند و آقای خرمالو تصمیم می‌گیرد آن‌ها را راهنمایی کند اما آن‌ها را به رستورانی می‌برد که کباب شتر سرو می‌کند و در ادامه ماجراهایی برای‌شان رخ می‌دهد.
 
در داستان «ساعت دو» آقای خرمالو درحالی‌که مشغول قدم‌زدن در پیاده‌رو است پایش لای میله‌های یک پل آهنی فرو می‌رود و مشکلاتی برایش پیش می‌آید. در داستان «کره» خانم اسفناج در خانه نیست و آقای خرمالو می‌خواهد برای بقیه صبحانه درست کند اما کره یخ زده و نمی‌توان آن را تقسیم کرد. در داستان «عینک» هم عینک آقای وارفته خیلی کثیف شده چون سال‌هاست که آن را پاک نکرده و به همین دلیل همه کارها را اشتباهی انجام می‌دهد و مشکلاتی برای دیگران ایجاد می‌کند.
 
انتشارات کتاب نیستان، جلد چهارم مجموعه «ماجراهای آقای خرمالو» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت 180هزارریال منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...