به گزارش فارس،‌ مراسم رونمایی از کتاب «اعتماد نافرجام» (تاریخ بدعهدی‌های ایالات متحده آمریکا) با حضور دکتر ابوذر گوهری‌مقدم نویسنده کتاب و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و علی سروش، مسئول مرکز مطالعات راهبری حوزه آمریکا پژوهشکده شهید صدر در خبرگزاری فارس برگزار شد.

در این نشست ابوذر گوهری‌مقدم، نویسنده کتاب «اعتماد نافرجام» درباره کتاب اظهار داشت: انگیزه نخست کتاب برای نگارش، بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماجرای برجام و تاکیدات ایشان در فرایند مذاکرات بود. ایشان بارها متذکر شده بودند که ما با طرفی بدعهد مواجهیم که به تعهدات خود پایبند نیست. ایشان به روند مذاکرات بدبین بودند و مدام تاکید می‌کردند که ما در این راستا تجربیاتی را تجربه کرده‌ایم و باید به مجموعه غرب و آمریکا بدبین بود.

گوهری مقدم با تاکید بر این مهم که در طول ۴۰ سال دشمنی غرب و آمریکا با جمهوری اسلامی ایران خلاء‌هایی را در حوزه تولید محتوا شاهد بودیم، تصریح کرد: چه در بحث دشمن شناسی، ساختاری، رفتاری و مطالعاتی که وجود دارد ضرورت جدی وجود داشت و باید مطالعاتی پیرامون عملکرد آمریکا بیشتر صورت گیرد و در این مسیر کتاب‌هایی تالیف شود.

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ضمن تاکید بر اینکه ما به متون مرجع نیازمندیم، گفت: دیتا‌هایی موثق، مستند و مبتنی بر عملکرد آمریکا نیاز جدی بود. ما در این کتاب بخشی را انجام دادیم اما بخش زیادی همچنان مغفول مانده است.

این مولف به نقض عهدهای متفاوت آمریکایی‌ها اشاره و آن را به سه بخش دسته بندی کرد و بیان داشت: ولی به لحاظ محتوایی وقتی صحبت از نقض عهد می‌کنیم با سه نوع نقض عهدمواجهیم. اول «نقض تعهدات دو جانبه»؛ در این نقض معمولا آمریکایی‌ها با کشورهای درجه دو و سه و یا حتی ابرقدرت‌ها بدعهدی‌هایی را انجام دادند و به تعهدات دوجانبه با قدرت هم وزن خود هم پایبند نبودند. اما نکته مهم که مخاطب باید با آن آشنا شود این که این بدعهدی‌ها اختصاص به حزب خاصی ندارد. گاهی مخاطبان گمان می‌کنند دولتی مشخص یا جمهوری‌خواهان این مسیر را می‌روند که ما به اینجا رسیده‌ایم. در حالی که ذات استکباری ایالات متحده آمریکا آنها را به مسیر پیمان شکنانه رهنمون می‌شود. 

گوهری‌مقدم بخش دیگری از نقض عهدها را به «توافقات چند جانبه و مستقیم با دولت‌ها» از سوی آمریکا دانست و گفت: در این راستا می‌توان به پیمان اشتراک حوزه اقیانوس آرام و یا نفتا اشاره کرد. در این پیمان‌ها آمریکایی‌ها به بهانه‌های مختلف نقض پیمان کردند، اما در نقض عهد دیگر مربوط به معاهدات کلان جهانی است که معمولا صد کشور یا بیشتر عضو آن هستند. (مثل توافق اقلیمی پاریس) که آمریکایی‌ها از آن خارج شدند. تمام این مصادیق و موارد در کتاب آمده است.

وی گفت: جالب اینجاست که در تمام این بدعهدی‌ها مفاد پیمان‌ها مکتوب موجود است، اما آمریکایی‌ها به دلیل تامین نشدن منافع‌شان از آن خارج شدند و باید گفت نقض عهد آمریکا با ایران پیش و پس از انقلاب بوده است.

«اعتماد نافرجام» به قلم دکتر ابوذر مقدم و امیرمحمد اسماعیلی از سوی موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین(ع) منتشر شده است.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...