مجموعه داستان «انگور فرنگی» اثر آنتوان چخوف با ترجمه عبدالحسین نوشین منتشر شد. در این اثر داستان‌های کوتاهی گنجانده شده که مخاطب را با گزیده‌ای از داستان‌های این نویسنده مطرح قرن بیستم آشنا می‌کند.

به گزارش ایبنا، مشکلات اخلاقی در قرن جدید و شکست زندگی‌های زناشویی شاید موضوعی تازه در ادبیات نباشد، اما در بسیاری از شاهکارهای ادبی قرن  نوزدهم و بیستم، به محور داستان تبدیل شده است، مثلا رمان «داغ ننگ» اثر ناتانیل هاثورن، «مادام بواری» از
گوستاو فلوبر و «آنا کارنینا»ی تولستوی.

«بانو و سگ ملوسش» نام یکی از داستان‌هایی است که در این کتاب گنجانده شده است. داستانی کوتاه که نخستین بار در سال 1899 میلادی منتشر شد و داستان رابطه یک بانکدار با زنی جوان است که همدیگر را در یالتا، شهری در اوکراین، ملاقات می‌کنند. داستان در بخش‌های مختلفی روایت می‌شود و از روز اول ملاقات تا بازگشت شخصیت‌ها به مسکو را در بر می‌گیرد. بازگشتی که قرار است پایانی باشد بر این رابطه مخفیانه. با این حال دمیتری، شخصیت مرد داستان، که گمان می‌کرد آغاز زندگی روزانه و تکراری‌اش سبب می‌شود آنا را فراموش کند با خاطرات آن روزها درگیر است و نمی‌تواند خود را لحظه‌ای از فکر آنا رها کند.

در توصیف این کتاب می‌خوانیم: «چخوف نه با بیان صریح، بلکه به وسیله نمایش، ماجراها، ساختمان و موضوع داستان به خواننده می‌گوید: چه ترسی داری از این که آدم با شخصیتی باشی؟ چرا در برابر زیردستان مغرور و بی‌اعتنایی؟ آیا نیک‌بختی فقط در رتبه و سردوشی و جیب پر پول پنهان است؟ چرا باید با چنین حرص، چهاردست و پا به نردبان رتبه و عنوان بچسبی و به بالا بخزی؟»

داستان‌های این مجموعه پیش از این در آثار دیگری نیز با ترجمه عبدالحسین نوشین، سروژ استپانیان، احمد گلشیری و
سیمین دانشور منتشر شده بود.

نوشین نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و شاهنامه‌پژوهی است که برخی از آثار ادبیات جهان را نیز به فارسی ترجمه کرده است. وی سال 1350 و در سن 65 سالگی از دنیا رفت.

«انگور فرنگی» مجموعه داستانی است از
آنتوان چخوف که با ترجمه عبدالحسین نوشین در 208 صفحه با بهای پنج هزار و 800 تومان از سوی نشر «روزگار» منتشر شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...