بازی خیال | آرمان ملی


«نوبت سگ‌ها» نخستین اثر سروش چیت‌ساز است که به‌عنوان بهترین مجموعه‌داستان سال جایزه مهرگان ادب در سال 94 انتخاب شد. یکی از نکات قابل‌توجه در این مجموعه حجم بالای داستان‌ها است. از 13 داستان کتاب، هشت داستان بالای پنج‌هزار کلمه هستند و سه داستان یک صفحه‌ای (به آسانی، وضعیت نهایی و باباجان) نیز مابین آنها گنجانده شده. این سه متن یک‌صفحه‌ای با وجود اینکه در ردیف داستان کوتاه قرار نمی‌گیرد، اما به‌دلیل تناقض در کنار دیگر داستان‌ها به جذابیت مجموعه افزوده‌اند. یکی از ویژگی‌های این مجموعه، ایده‌های متفاوت و پرداختن به سوژه‌های مختلف از زاویه دید گوناگون است.

نوبت سگ‌ها سروش چیت‌ساز

«بارش سفره‌ماهی» کتاب دیگر چیت‌ساز است که می‌توان گفت «نوبت سگ‌ها» از «بارش سفره‌ماهی» کتاب قابل قبول‌تری است. در هر دو مجموعه آنچه برجسته است و جلب توجه می‌کند، به‌کارگرفتن تخیل در داستان‌هاست. در «بارش سفره‌ماهی» تخیل به افراط استفاده شده، اما می‌شود گفت که در «نوبت سگ‌ها» به نحو بهتر و با درایت بیشتری از تخیل در داستان‌ها استفاده شده است.

عنصر تخیل در مجموعه «نوبت سگ‌ها» به‌نرمی و آرامی استفاده شده و روی اجزای داستان‌های مجموعه تاثیر گذاشته است و نویسنده توانسته شخصیت‌های منحصر‌به‌فردی در داستان‌ها بسازد. یک پیرمرد متولی بقعه‌ای متبرک که مانند خرچنگ راه می‌رود. یکوری و کج‌کج و با دست‌های چنگال‌مانندش بچه‌ها را با چوب می‌راند. مامور قطار تک‌چشم که با چشم دیگرش مسافران را به آخرین ایستگاه راهنمایی می‌کند. وقتی نام زنِ مرغی روی یکی از شخصیت‌ها گذاشته می‌شود از آن مرغ‌های حنایی، دیگر تا انتهای داستان تخیل و ذهنیت خواننده بقیه اجزا و رفتار زن را می‌سازد. درواقع سروش چیت‌ساز با دادن نشانه‌ای کوچک از تخیل خویش، تخیل خواننده را تا انتهای هر داستان فعال نگاه می‌دارد. شخصیت دیگر شخصیت «مان شهین» است؛ پیر‌زن موحنایی که از همه خشمگین است، صبح‌های پشت هم، با زنبیل از قطر بیابان می‌گذرد تا سهمیه سیگار همه خانواده را بگیرد. پیرزنی که مرتب از خودش تکثیر می‌کند و هنگامی که جن‌ها محاصره‌اش می‌کنند آنها را با آینه‌ای سیاه از خود دور می‌کند. شخصیت پسر‌بچه‌ای که خود را «دیگری» خطاب می‌کند یا پیرمرد یک‌پای عنق، همه تلنگرهای کوتاهی به ذهن خواننده است که موجب می‌شود خواننده با داستان و شخصیت‌ها همراهی کند و به شخصیت‌ها در ذهن خود شکل و عمق ببخشد. درحقیقت تخیل در داستان‌های رئال این مجموعه تاثیر منفی ندارد و گاهی خودی نشان می‌دهند.

چیت‌ساز در داستان «شاپرک» داستان می‌بافد وخیال می‌پردازد از ناکجاآبادی به‌نام «کاوه» داستان را می‌کشاند به کاوه آهنگر و از جنگ با بهرام چوبینه می‌گوید. با ورود زن جوان باردار به خانه اسفندیار نبید، مردِ ناشناس و مرموز خوف به جان خواننده می‌اندازد و با دادن تصاویر لحظه‌به‌لحظه و فضاسازی‌هایی در سایه‌روشن، خواننده را درگیر فضای رازآلود داستان می‌کند. انتخاب زاویه‌دید سوم‌شخص به چیت‌ساز این امکان را داده تا بتواند از موقعیت‌های تکراری و قوانین رایج داستان‌نویسی دوری نماید و بتواند داستان‌هایی همچون «شاپرک» و «سرمد» را خلق کند. در آستان متبرک میرزاآقا، چیت‌ساز موقعیتی می‌سازد حول محور گورستان اطراف امامزاده‌ای در ناکجاآباد که در برخی از فرازونشیب‌های داستان می‌پنداری که اصلا امامزاده‌ای در کار نبوده. حکایت سواران فراوان که میرزاآقای یکه‌وتنها را احاطه کرده‌اند. سر بریده میرزاآقا که جدای از بدن به حرف و واگویه درمی‌آید و حکایت پیشنهاد فرشته و اجنه برای کمک‌رساندن به میرزاآقا و ردکردن این مساعدت. همه و همه انگار گوشه‌چشمی به واقعه‌ای مذهبی و تاریخی دارد و از آن اتفاق وام گرفته است. حتی اشاره به «انفاختیل» ملکی که بال‌هایش می‌سوزد و در داستان کنار میرزاآقا به تصویر کشیده می‌شود می‌تواند گوشه‌ای به فطرس (فرشته‌ای که شفا گرفت) بزند.

در این داستان و در چند داستان دیگر از این مجموعه، زبان نوشتار به دلیل شیوه‌های فرمی به‌کارگرفته‌شده در داستان‌ها و پس‌وپیش‌شدن اجزای جمله، خوانش را دشوار کرده و این به‌هم‌ریختگی تا حدودی مزاحم روان‌بودن نثر در داستان‌ها شده است. موقعیت‌هایی که سروش چیت‌ساز در داستان «جن‌زدگان» پیش چشم خواننده می‌سازد و به تصویر می‌کشد درخشان و زنده هستند. آنچه در این داستان توجه خواننده را به خود جلب می‌کند، تغییر ناگهانی و پی‌درپی زاویه دید است. این تغییر آنقدر شدید و مشهود است که ناگهان یک موقعیت داستانی را به یک روایت تبدیل می‌کند. اکنون و حال قصه در این داستان گم شده است و زبان دائما در حال تغییر، و همین تغییرات ممکن است در میانه راه خیال خوانندگان را مشوش کند. در داستان «دندان‌درد» تخیل نویسنده به اوج خود می‌رسد. مادری که با وجود مرگ همچنان با پسرش در خواب و رویا رابطه دارد و درمورد وقایع روزانه و اتفاقات آن اظهارنظر می‌کند. در بیشتر داستان‌ها پایان‌بندی‌ها با تصاویری نامفهوم بسته می‌شود. انگار داستانی ادامه‌دار خوانده شده و باید منتظر شد تا قسمت بعدی داستان به دست خواننده برسد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...