از آناکارنینا تا بودنبروک‌ها | آرمان ملی
 

این روزها، در کنار موسیقی و سریال‌های کره‌ای که به‌عنوان یکی از برندهای کره در سراسر جهان شناخته می‌شود، ادبیات کره نیز طی چندسال اخیر به‌عنوان یکی از شناسه‌های فرهنگ کره‌ای به جهان خود را نشان داده است. پس از موفقیت هان کانگ که برنده بوکر بین‌المللی شد، حالا نوبت به مین جین لی [Min Jin Lee] رسیده که با رمان «پاچینکو» [Pachinko] بار دیگر نام کره را در ادبیات جهان پرآوازه کند.

مین جین لی [Min Jin Lee] پاچینکو» [Pachinko

«پاچینکو» موفقیت‌های چشمگیری را برای مین جین لی به ارمغان آورده. کتاب به مرحله نهایی جایزه کتاب ملی آمریکا راه یافت و عنوان یکی از ده کتاب برتر سال 2017 نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست را از آن خود کرد، همچنین جایزه نویسنده و کتاب سال کره را. جونو دیاز نویسنده آمریکایی برنده جایزه پولیتزر، جایگاه مین جین لی را با این رمان درخشان و فوق‌العاده، جایگاهی ویژه در بین بهترین نویسندگان معاصر برشمرد.

در «پاچینکو» ما به‌دنبال درک تناقض‌هایی هستیم که نویسنده‌ای خاص واقعیت‌های جدید و آشنای خارجی را توسط قلم هنرمندانه‌اش به ما نشان می‌دهد. «پاچینکو»، شاهکار مین جین لی، نویسنده بااستعداد کره‌ای، هم می‌تواند دید شما را نسبت به جهان بازتر و هم چشم‌هایتان را پر از اشک کند. برای کسانی که نمی‌دانند، «پاچینکو» از بازی‌های ملی ژاپن است که در آن توپ‌های فلزی کوچک به‌طور تصادفی در میان پیچ‌وخم‌های دستگاه قرار گرفته و در آخر از میان پین‌های برنجی سقوط می‌کند، مانند بازی پین‌بال غربی‌ها. در ابتدای رمان نگاهی طنزگونه به این بازی که مانند روب گلدبرگ است وجود دارد، اما اثر نهایی به‌طرز عجیبی مسحورکننده است. این بازی استعاره‌ای مناسب برای نشان‌دادن هوس‌های سرنوشت‌ساز است؛ زیرا تمایل به انجام آن می‌تواند به یک اعتیاد تبدیل شود. اگرچه «پاچینکو» خانواده‌ای فقیر را در این رمان به تصویر کشیده و داستان حول محور این مضمون است، اما پایان آن را نمی‌توان به‌راحتی تشخیص داد. در این داستان ما میان سرزمینی به‌نام بادن بروکس هستیم و یک سلسله خانوادگی را طی هفت دهه پراکنده ردیابی می‌کنیم. مقایسه رمان درخشان «پاچینکو» با اولین رمان کلاسیک توماس مان یعنی «خاندان بودنبروک‌ها» چندان کار اغراق‌آمیزی نیست.

مین جین لی، فرازونشیب، نقاط حساس، همچنین شخصیت‌هایش را در مسیر زندگی، عشق، و غم و اندوه به تصویر می‌کشد و به‌نوعی باعث می‌شود روایت گسترده و جاه‌طلبانه او صمیمی‌تر به‌نظر برسد. رمان او با این جمله آغاز می‌شود: «تاریخ ما را نومیده کرده، اما مهم نیست!» شروع کتاب او شبیه به شیوه تولستوی است؛ ترکیبی از روایات غم‌انگیز که در آینده رخ خواهند داد. در دهه دوم قرن بیستم که کره به اشغال ژاپنی‌ها درمی‌آید، یک ماهیگیر جوان به‌نام هونی با یک دختر محلی به‌نام یانگ جین ازدواج می‌کند. این زوج دختری به‌نام سونجا دارند که دوران کودکی‌اش را به‌عنوان برده در خانه‌ای که کرایه کرده‌اند می‌گذراند. خانه‌ای کنار دریا در یونگ‌دا؛ جزیره کوچک در نزدیکی بندر بوسان. سونجا به‌عنوان نوجوانی خجالتی و آسیب‌پذیر، طعمه یک گانگستر میانسال و قدرتمند به‌نام هانسو می‌شود. هانسو با ویژگی‌هایی که باعث می‌شود تا حدودی ژاپنی به‌نظر برسد و شکل و شمایل غربی‌اش، خود را عمیقا وارد زندگی سونجا می‌کند. او یک پدرخوانده است، اما چیزی شبیه به یک مادرخوانده مهربان. مهم‌تر از همه، وقتی خانواده به اوزاکای ژاپن نقل‌مکان می‌کنند، او ذخیره‌ای مالی برای آنها ایجاد می‌کند.

جین لی به شکل ماهرانه‌ای یک دنیای نیمه‌آشنا، نیمه‌خارجی اما اغلب اوقات ناخوشایند از یک مهاجر کره‌ای در ژاپن امپریالیستی را ترسیم می‌کند. سونجا پس از ازدواج با پسر هانسو فرزندی به دنیا می‌آورد، اما این شرمساری و خجالت او در آخرین لحظات به‌وسیله ازدواج با کشیشی روحانی و آشناشدن با خانواده‌ای خوش‌اخلاق از بین می‌رود. سرنوشت پیچیده و گول‌زننده گانگستر و فرزند دوم، تبدیل به موتوری می‌شود که داستان را به جلو سوق می‌دهد. در میان کابوس جنگ، مردم اوزاکا، حریم خصوصی مشخصی برای یکدیگر قائل نبودند و باهم ارتباط نزدیکی داشتند‌. بچه‌های شهر به‌ازای دریافت جامه مادربزرگشان به‌تنهایی با قطار به بیرون از شهر برای خرید تخم‌مرغ یا سیب‌زمینی فرستاده می‌شدند. سونجا و خواهرزاده‌اش کینگی تصمیم گرفتند که در زمینه تولید عطر ملی و مخصوص کره به‌نام کیمچی فعالیت کنند‌. در کنار آن یک ترشی مخصوص کلم نیز سرو می‌کردند که این محصول به‌عنوان سمبل بقا در کنار پاچینکو(یکی کاملا خانگی و ارگانیک، و دیگری مکانیکی و استریل‌شده.) به دو اصل نمادین قصه تبدیل می‌شوند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...