به گزارش ایبنا، مجموعه چهار جلدی «اتل متل» جدیدترین اثر مصطفی رحماندوست است که به تازگی از سوی انتشارات لوپه‌تو منتشر شده است.
 
عنوان‌های این مجموعه چهارجلدی عبارتند از: «اتل متل کبوتری»، «اتل متل یه زنبوره»، «اتل متل یه بچه‌ مار»و «اتل متل یه بزغاله».
 
رحماندوست در این مجموعه ساده‌ترین موضوعات زندگی اجتماعی مانند همراهی کردن، همسفر شدن، ازدواج کردن، همبازی شدن، مهربانی و هم‌دردی و هم زبانی را با زبانی شاعرانه و استفاده از کلمات ساده و کودکانه به تصویر می‌کشد.
 
این موضوعات ازجمله دغدغه‌های کودکان و خردسالان است. بچه‌ها همیشه از تنهایی گریزانند و دوست دارند در کارهایی که انجام می‌دهند کسی آن‌ها را همراهی کند و مصطفی رحماندوست به خوبی به این دغدغه کودکان اشاره کرده است.
 
در یکی از کتاب‌های این مجموعه با عنوان «اتل متل یه بچه مار» می‌خوانیم:
«اتل متل یه بچه مار
رفت و رسید به یک قطار
گفت که قطار نازنازی
من درازم تو درازی
می‌ای با هم بریم بازی؟
قطاره گفت: «نه بچه جون
زود برو و این‌جا نمون
من که نمی‌تونم نرم
باید مسافر ببرم
ببین که خیلی کار دارم
هزار تا کیسه بار دارم»
 
شعرهای این مجموعه با تصویرگری‌های رنگی نرگس هاشمی‌منش همراه شده که در درک بهتر مفهوم شعرها به کودکان کمک می‌کند.
 
انتشارات لوپه‌تو مجموعه «اتل متل» را با شمارگان هزار و 400 نسخه و قیمت 120 هزار ریال برای هر جلد منتشر کرده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...