«طبیب القلوب»، کهن‌ترین اربعین حدیثی شناخته شده به زبان فارسی پس از ۹۵۰ سال تصحیح و منتشر شد. این کتاب از وجوه مختلف از جمله به کاربردن واژگان کهن فارسی حائز اهمیت است.

طبیب القلوب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، «طبیب القلوب» عنوان اثری از ابوالفضل محمد خزیمی فراوی است که گفته می‌شود کهن‌ترین اربعین حدیثی شناخته شده در زبان فارسی است. بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن تصحیح این اثر را به کوشش مجتبی مجرد منتشر و در دسترس علاقه‌مندان به تراث اسلامی قرار داد.

مؤلف در مقدمه این کتاب خود را «محمد بن محمد بن علی الخزیمی الفراوی» معرفی کرده است. منابع تاریخی نیز نام و نسب او را به همین شکل ضبط کرده‌اند. در برخی از منابع کنیه او را ابوالفتح نوشته‌اند و لقب واعظ را که به مناسبت شغل وعظ بدان معروف بوده، در پایان نام وی افزوده‌اند.

به نظر می‌رسد بنیاد اولیه «طبیب القلوب» همان مجالس وعظی است که برای فراوی برپا می‌کرده‌اند. اگرچه مؤلف به این نکته تصریحی ندارد؛ اما ساختار کتاب به‌ویژه نوع بیان حکایات و ترجمه‌های گزینشی آیات قرآن این احتمال را تقویت می‌کند که «طبیب القلوب» را تدوینی از تقریرهای فراوی در مجالس وعظ و املا بدانیم. به تصریح مؤلف این کتاب محصول سال 500 هجری در بغداد است. فراوی در این زمان در بغداد مجالس وزن و املای حدیث داشته و بعید نیست که یک سلسله از این مجالس را به بیان و شرح چهل حدیث از پیامبر اختصاص داده باشد.

کتاب شامل یک مقدمه و 40 بخش است که در هر بخش، حدیثی نبوی ذکر شده و در ادامه، مؤلف برگردان این حدیث به زبان فارسی را تحت عنوان «پارسی حدیث» مشخص کرده است. ترجمه مؤلف، ترجمه‌ای پایبند به حدیث است و او کوشیده تا در حد امکان از ترجمه آزاد پرهیز کند.

علاوه بر ارزش احادیث ذکر شده، کتاب «طبیب القلوب» از منظر واژگان و اصطلاحات فارسی که مربوط به قرون پنج و شش است، حائز اهمیت است؛ به خصوص آنکه برخی از این واژگان در دیگر متون کهن کمتر دیده شده است.

مصحح در مقدمه این کتاب در توضیحی درباره ارزش و اهمیت آن نوشته است: کتاب «طبیب القلوب»، نگاشته ابوالفتح محمد خزیمی فراوی(م 514 ق) است. این کتاب که کهن‌ترین اربعین حدیثی شناخته شده در زبان فارسی است، تاکنون چاپ و منتشر نشده و با وجود عمری قریب به 950 سال، جز در یکی دو منبع کهن- آن هم به اشتباه- نامی از آن نرفته است.

مجرد در بخش دیگری از این مقدمه به چرایی سنت اربعین‌نویسی می‌پردازد و معتقد است: به نظر می‌رسد شکل‌گیری سنت اربعین‌نویسی در تمدن اسلامی دست کم دو علت مشخص اجتماعی داشته است: نخست «بومی‌سازی عناصر اسلامی» و دوم «واکنش به فضای کلی مذهب در روزگار مؤلف». بومی‌سازی عناصر اسلامی به چه معناست؟ یک جامعه- با هر کمیت و کیفیتی- دربردارنده مجموعه‌ای از سنت‌ها و آداب و رسوم است که مشترکات فرهنگی آن جامعه دانسته می‌شود. این آداب و رسوم در فرایند زیست اجتماعی به تدریج پالایش و گزینش می‌شود و به مرحله تثبیت می‌رسد. هنگامی که دو جامعه با مجموعه‌ای از آداب و رسوم، با یکدیگر برخورد می‌کنند، فرایند تعامل و تبادل فرهنگی شکل می‌‌گیرد. اگر در این تعامل، یک جامعه غالب باشد و دیگری مغلوب، جامعه مغلوب می‌کوشد پاره‌ای از دلبستگی‌های فرهنگی خود را- که در طول چندین نسل پالایش شده- همچنان حفظ کند. بدین منظور جامعه مغلوب، جامه‌ای از اشتراکات فرهنگی خود و جامعه غالب بر تن دلبستگی‌های خویش می‌پوشاند و خواسته‌های خود را از زبان فرهنگ غالب بیان می‌کند.

در فرایند تبادل فرهنگی میان اسلام و ایران یا اسلام و مصر و ... اگرچه اسلام، فرهنگ غالب به شمار می‌آمد اما دلبستگی‌های پالایش شده دیگر فرهنگ‌ها نیز با اندکی دگردیسی به حیات خود ادامه دادند.

بنیاد موقوفات افشار با همکاری نشر سخن کتاب حاضر را در 234 صفحه و در شمارگان هزار و 100 نسخه منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...