مجموعه‌داستان «جنایات مرموز دکتر مرا» [Japanese tales of mystery & imagination و Edogawa Rampo Reader] نوشته ادو گاوا رانپو [Edogawa Ranpo] با ترجمه محمود گودرزی توسط انتشارات چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

جنایات مرموز دکتر مرا [Japanese tales of mystery & imagination و Edogawa Rampo Reader]  ادو گاوا رانپو [Edogawa Ranpo]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، داستان‌های این‌کتاب، رازآلود و معمایی هستند و مثل دیگر نوشته‌های ادو گاوا رانپو، عجیب‌اند. عناصر وحشت‌زا، تشویش و تزریق تردید به قصه در دنیاهایی ماورایی از جمله ویژگی داستان‌های این‌نویسنده هستند. معما و کشف آن در کنار پیچیدگی‌های ذهن انسان محوری‌ترین عنصر سازنده داستان‌های رانپو است که خود را در داستان‌های این‌کتاب هم نشان داده است.

این‌کتاب ۶ داستان کوتاه پلیسی و جنایی را در بر می‌گیرد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از: مسافری با تصویر پارچه‌ای، جهنم آینه‌ها، تست روان‌شناسی، آمدن اُسئی، جنایات مرموز دکتر مِرا، کوتوله رقصان.

ادو گاوا رانپو نویسنده مشهور ژاپنی متولد سال ۱۸۹۴ و درگذشته به سال ۱۹۶۵ است. این‌نویسنده کارآگاه مخلوق و محبوبی به‌نام آکچی کوگورو داشته که در یکی از داستان‌های کتاب «جنایات مرموز دکتر مرا» حضور دارد.

پدیده‌های علمی و اتفاقات واقعی هم از جمله امکاناتی هستند که رانپو برای نوشته ۶ داستان این‌کتاب از آن‌ها بهره برده است.

در قسمتی از داستان «تست روان‌شناسی» از این‌کتاب می‌خوانیم:

فوکیا زمانی که پیاده از اداره پلیس به خانه برمی‌گشت، باز هم در سکوت از روش استادانه‌ای که برای اجرای جنایتش به کار برده بود، اظهار شادمانی کرد. همان‌طور که نخودی می‌خندید پیش خود می‌گفت: «یک مورد ساده از نبوغ محض. مضحکه کردن پلیس. تصور کن! دزدی که اموال مسروقه را تحویل می‌دهد! در چنین شرایطی چطور ممکن است کسی به من ظنین شود؟ خب، حتی بودای بزرگ هم نمی‌تواند حقیقت را حدس بزند!»
روز بعد، فوکیا وقتی از خوابی عمیق و خوش بیدار شد، نگاهی به روزنامه صبح انداخت که خدمتکار پانسیون کنار تختش گذاشته بود. همان‌طور که جلوی خمیازه‌اش را می‌گرفت، به صفحه حوادث نگاه کرد. ناگهان نگاهش افتاد به نوشته کوتاهی که باعث شد چشم‌هایش از حدقه بیرون بزند. قسمت اول گزارش کشف جسد پیرزن بود. این برای فوکیا نه تعجب‌آور بود و نه هراس‌انگیز. اما گزارش در ادامه فاش می‌کرد که دوستش سایتو به‌عنوان مظنون اصلی بازداشت شده است، چون مبلغی هنگفت نزد او یافته بودند.
فوکیا فکر کرد که این موضوع هم جای نگرانی ندارد. برعکس، روال فعلی کارها بی‌تردید برای امنیت خودش مفید بود. اما او که یکی از نزدیک‌ترین دوستان سایتو بود می‌دانست که مجبور است به اداره پلیس برود و احوالش را جویا شود.

این‌کتاب با ۱۴۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...