دومین مجموعه‌ی داستان سیدعلی شجاعی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، «عاشقی به وقت کتیبه‌ها» 9 داستان را شامل می‌شود: سیاهی چکیده بر همیشه‌ی این روزها، بلاهت شرقی، رنگین‌کمان میان مشق‌های باران‌خورده، یک نسخه برای شیدایی، لعنت بر این بازی بی‌قاعده، شاید شبیه حجم یک بودن، این‌همانی پیام و رسانه، عاشقی به وقت کتیبه‌ها و این روزها چه رنگی‌اند؟

به گفته‌ی نویسنده، فضای داستان‌های این مجموعه تلخ و سیاه است و روابط حاکم بین آدم‌ها از جمله همسران، دوستان و فرزندان را که گاه از نامردی‌ها و تلخی‌ها حکایت دارد، روایت می‌کند.

مجموعه‌ی یادشده در 132 صفحه و شمارگان 2200 نسخه از سوی نشر کتاب نیستان منتشر شده است.

در پشت جلد کتاب آمده است: «ما آدم‌های نامردی هستیم و خیلی هم بی‌معرفت، به زن‌مان، فرزندمان، پدر و مادرمان و رفیق‌مان هم رحم نمی‌کنیم. خودم هم می‌دانم که این اصلا شبیه آخرین دفاع یک متهم به قتل نیست، آن هم قتل دو نفر...»

شجاعی پیش‌تر مجموعه‌ی‌ داستان «ستاره‌هایی که خیلی دور نیستند» را در سال 87 منتشر کرده که به تازگی برای نوبت سوم تجدید چاپ شده است.

ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...
عدالت در یک جامعه پسادیکتاتوری چگونه باید تأمین شود؟... آلمان پیش از این نیز مجبور شده بود با بقایای حکومت دیکتاتوری هیلتر و جرائم آنها مواجه شود... آیا باید دست به پاکسازی ادارات دولتی از افرادی زد که با حکوت کمونیستی همکاری داشته‌اند؟... احکام بر اساس قانونی تنظیم می‌شدند که کمترین مجازات را مقرر کرده بود... رسیدگی به هتک حیثیت افراد در رژیم گذشته... بسیاری از اساتید و استادیاران به عنوان خبرچین برای اشتازی کار می‌کردند ...