در رژیم قبل از انقلاب از کارشناسان امور مالی بوده و آدمی است شکاک و اپیکوری مذهب که در دوره «وحشت» زندگی راحت و فقیرانه‌ای دارد و در اتاق زیرشیروانی خود عروسکهای خیمه‌شب بازی درست می‌کند... نقاش جوان یک دل نه صد دل عاشق دختر صاحب مغازه می‌شود و بدینسان مرد سخت‌گیر انقلابی، زندگی خود را به دو بخش تقسیم می‌کند... آنجا که آدمی خیال می‌کند حقیقت را در دست دارد، موجودی خونخوار و خشن می‌شود

خدایان تشنه‌اند [Les Dieux ont soif]. (The Gods Are Athirst) آناتول فرانس
خدایان تشنه‌اند
[Les Dieux ont soif]. (The Gods Are Athirst) آناتول فرانس (فرانسوا آناتول تیبو (1)، 1844-1924)، نویسنده فرانسوی، با این کتاب، که در 1912 منتشر شد، به نوشتن یک رمان بزرگ تاریخی دست زده است. البته بی‌آنکه سبک و طرزی را که دوست دارد کنار گذاشته باشد. داستان کتاب به چند پرده تقسیم شده است و مکالمه و خطابه و همه‌گونه گریز به موضوعهای دیگر در آن فراوان است و در اینجا هم با همان شخصیت فرهیخته و فرزانه و فیلسوف اهل بزمی، که عهده‌دار شرح و تفسیر وقایع و داوری درباره آنها در هیئت سخنان موهوم که دارای تناقض دلنشینی است، روبرو هستیم. فیلسوف مورد بحث در اینجا شهروند بروتو دزیلت (2) است که در رژیم قبل از انقلاب از کارشناسان امور مالی بوده و آدمی است شکاک و اپیکوری مذهب که در دوره «وحشت» زندگی راحت و فقیرانه‌ای دارد و در اتاق زیرشیروانی خود عروسکهای خیمه‌شب بازی درست می‌کند. لکن قهرمان اصلی داستان "اواریست گاملَن"(3)، نقاش جوان، شاگرد داوید بزرگ است که خود را از دل و جان وقف مصالح انقلابی کرده است که مارا و روبسپیر مظهر آن هستند. اواریست از حوزه خود به کمون منتقل و عضو دادگاه انقلاب می‌شود. هنرش موجب ارتباط او با الودی بلز (4)، دختر زیبای یکی از ناشران بزرگ نقاشیهای باسمه‌ای و فروشنده پرده‌های نقاشی می‌شود که نوشته‌ی روی تابلو مغازه‌اش «خدای عشق نقاش» است. نقاش جوان یک دل نه صد دل عاشق دختر صاحب مغازه می‌شود و بدینسان مرد سخت‌گیر انقلابی، زندگی خود را به دو بخش تقسیم می‌کند. در پیرامون او اشخاص دیگری مشاهده می‌شوند: مادرش، زنی از توده مردم؛ خواهرش که با یک مرد سلطنت‌طلب به خارج فرار کرده است؛ زن زیبای توطئه‌گری که سابقاً معشوقه کارشناس مالی یعنی بروتو بوده است؛ کشیشی به نام لونگمار (5) پیرو فرقه بَرناباییان (6) که مراسم سوگند به جا نیاورده و بروتو او را در خانه خود پناه داده است... همه این اشخاص دستخوش گردباد عظیم حوادث‌اند. "مارا" کشته می‌شود، ولایت وانده (7) سر به شورش برمی‌دارد، ارتشهای اروپا به فرانسه هجوم می‌آورند. روبسپیر و هواخواهانش دوره «وحشت» (ترور) را برپا می‌دارند. جنون خون‌آشامی بر اذهان مسلط می‌شود: خدایان تشنه‌اند! اواریست گاملن بینوا، با اطمینان به اینکه در مقام قضاوت گرچه وظیفه‌ای ناخوشایند ولی لازم و ضروری انجام می‌دهد، در برابر سرنوشت خود پا پس نمی‌کشد و هنگامی که در ماه ترمیدور شورش ضدانقلابی برپا می‌شود، او از میان بازوان الودی می‌گریزد تا در کنار روبسپیر کشته شود. تقریباً همه اشخاص داستان زیر گیوتین جان می‌دهند. پس از دوره اقدامات وحشتناک ارتجاع، با شروع دوره دیرکتوار، زندگی پرتجمل و فسادآمیز تازه‌ای آغاز می‌شود و دختر میل‌انگیز فروشنده پرده‌های نقاشی، بی‌درنگ مرد دیگری را به جای اواریست برمی‌گزیند.

آناتول فرانس با اینکه این کتاب را به سرعت نوشته است، سبکی بسیار دقیق و جدی دارد و در جمع‌آوری اسناد و مدارک مورد استناد خود بسیار کار کرده است و با وجود آشنایی کامل با تاریخ دوره انقلاب، سالنامه‌ای برای خود درست کرده است که حوادث تاریخی مربوط به داستان خود را روز به روز در آن یادداشت می‌کند. منظور اصلی از نوشتن این کتاب نمایاندن برخی عقاید است که آناتول فرانس درباره تاریخ و سرنوشت بشر داشت و قبلاً نیز در داستان طنزآمیز دیگری به نام «جزیره پنگوئن ها» (1908) بیان کرده بود. در این کتاب آناتول فرانس می‌خواهد نشان دهد کسانی که در دوره بحرانهای عظیم تاریخی و اجتماعی زندگی می‌کنند، این دورانها را نمی‌بینند و از کنارشان می‌گذرند و عظمت تاریخ در دورانهای بعدی است که نمایان می‌شود. اما قصد دیگری هم دارد و آن اینکه از طریق قهرمانی که آفریده است، یعنی اواریست گاملن، می‌خواهد نشان دهد آنجا که آدمی خیال می‌کند حقیقت را در دست دارد، موجودی خونخوار و خشن می‌شود. از سوی دیگر، با آفریدن شخصیت الودی می‌خواهد این اندیشه را که برایش عزیز است به نمایش بگذارد که خود زندگی، زندگی را می‌بلعد و خاصیت زندگان بیش از هرچیز فراموش کردن مردگان است. «الودی بیش از آن عاقل است که دیگر کسی را دوست نداشته باشد» و با عاشق جدید خود از همان مطالب مهرآمیز و صادقانه سخن می‌گوید که عاشق پیشین خود را با آنها افسون می‌کرد. کتاب خدایان تشنه‌اند درمیان آثار آناتول فرانس مانند ماجرای خنده‌آور کمتر بوی کهنگی گرفته است و بی‌شک از آثار جدی و کمتر خوشایند اوست. با این حال آناتول فرانس را نمی‌توان رمان‌نویسی درجه اول دانست: قهرمانانش بیشتر مجسم‌کننده اندیشه‌های او هستند، نه موجوداتی واقعاً زنده. چنانکه سرگذشت مصیبت‌بار اواریست گاملن بیشتر با ذهنی نقاد شرح و بسط داده شده است تا از روی تحلیل منطقی و تجربه شده. اما در عوض، هنر ظریف آناتول فرانس در ترسیم و نقاشی شخصیتهای فرعی داستان همچنان بی‌نظیر است و ذهن باریک‌بین و نافذش معنی حوادث و انعکاس آرمانها و وقایع را در آداب و رسوم و محیط و طرز فکر عصر خود به خوبی درک می‌کند.

سیروس ذکاء. فرهنگ آثار. سروش

1.Anatole France (Francois-anatole Thibault) 2.Brotteaux des liettes
3.Evariste Gamelin 4.Elodie Blasie 5.Longuemare 
6.barnabite 7.Vendee

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...