ترجمه رمان ایرانی «یک روز مانده به عید پاک» نوشته زویا پیرزاد همراه سه داستان کوتاه از او در ژاپن منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این رمان  توسط  یوکو فوجیموتو، از استادان زبان و ادبیات فارسی در ژاپن،  که پیش از این نیز آثار مختلفی در حوزه ادبیات داستانی معاصر را به زبان ژاپنی برگردانده، ترجمه شده است. متن ژاپنی این رمان  ۲۵۳ صفحه دارد  که در نشر «بنیاد دایدو» منتشر شده است.

 رمان «یک روز مانده به عید پاک» نخستین بار در سال ۱۳۷۶ در ایران منتشر شد  و بعد از آن تحت عنوان «سه کتاب: مثل همه‌ی عصرها، طعم گس خرمالو، یک روز مانده به عید پاک» بیش از 48 بار و اخیرا به تنهایی برای بار ششم بازنشر شده است.
ناشر در معرفی این کتاب چنین نوشته است: از دهه ۹۰ میلادی در ادبیات ایران علاوه بر مردان، زنان نیز در حوزه ادبیات آثار بسیاری خلق کردند که بیشتر با الهام از زندگی روزمره آن‌ها بود. این کتاب نیز از نویسنده‌ای است که نماینده زنان ایران در دوره پس از انقلاب است و موضوع کتاب را نیز می‌توان معنی و بهای آزادی ذهن زنان خلاصه کرد. این رمان که ماجرای عشق میان دو نفر از دو دین متفاوت را نشان می‌دهد، پر از لحظه‌های ظریف و با طنز ی زیبا است. سبک نوشتاری با سرعت و آهنگ خوب و روان نیز  آن را به کتابی جذاب تبدیل کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...
خاطرات برده‌ای به نام جرج واشینگتن سیاه، نامی طعنه‌آمیز که به زخم چرکین اسطوره‌های آمریکایی انگشت می‌گذارد... این مهمان عجیب، تیچ نام دارد و شخصیت اصلی زندگی واش و راز ماندگار رمان ادوگیان می‌شود... از «گنبدهای برفی بزرگ» در قطب شمال گرفته تا خیابان‌های تفتیده مراکش... تیچ، واش را با طیف کاملی از اکتشافات و اختراعات آشنا می‌کند که دانش و تجارت بشر را متحول می‌کند، از روش‌های پیشین غواصی با دستگاه اکسیژن گرفته تا روش‌های اعجاب‌آور ثبت تصاویر ...
به قول هلدرلین، اقامت انسان در جهان شاعرانه است... شعر در حقیقت تبدیل ماده خامی به نام «زبان»، به روح یا در حقیقت، «شعر» است. بنابراین، شعر، روح زبان است... شعر است که اثر هنری را از اثر غیرهنری جدا می‌کند. از این نظر، شعر، حقیقت و ذات هنرهاست و اثر هر هنرمند بزرگی، شعر اوست... آیا چنان‌ که می‌گویند، فرازهایی از بخش نخست کتاب مقدس مسیحی که متکی بر مجموعه کتب مقدس یهودیان، یعنی تنخ است، از اساطیر شفاهی رایج در خاور نزدیک اخذ شده یا خیر؟ ...
یک تنش مفهومی هست بین «نامکان بودن» و «مکان سعادتمند». این می‌تواند پارادوکس معنایی ایجاد کند که قرار نیست جایی وجود داشته باشد که سراسر فضیلت باشد... با پیدا شدن امریکا ما با یک زمین جدید روبه‌رو هستیم... ایده رمانتیک امرسون این است که ما یک سه‌گانه داریم: خود، جامعه و طبیعت. زمانی ما می‌توانیم به تعالی برسیم که وحدتی ارگانیک بین اینها شکل بگیرد... اگر آلن‌پو به خود حمله می‌کند و نشان می‌دهد این خود نه می‌تواند وحدت‌بخش باشد و نه خود وحدت دارد‌، کار ملویل حمله به ضلع طبیعت است ...