پاتریک رادن کیفه [Patrick Radden Keefe] نویسنده آمریکایی، از یک جایزه ادبی به دلیل ارتباط حامی مالی آن با بحران مُسکن صرف نظر می‌کند.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا ، پاتریک رادن کیف نویسنده‌ آمریکایی اعلام کرد از جایزه ادبی ۱۰هزار پوندی که حامی مالی آن در فروش مُسکن‌های اکسی‌کانتن دخیل بوده صرف نظر می‌کند.

این نویسنده در کتاب «امپراتوری درد» [Empire of Pain: The Secret History of the Sackler Dynasty] به بحران مُسکن‌های اعتیادآور و نقش خانواده «سکلر» در آن پرداخته است. «پاتریک رادن کیف» یکی از شش نویسنده‌ای بود که در فهرست نامزدهای نهایی جایزه ادبی قرار گرفت که گروه مکینزی حمایت مالی آن را برعهده داشت. به نامزدهای نهایی این جایزه ۱۰هزار پوند تعلق می‌گیرد.

این نویسنده روز پنجشنبه با انتشار توئیتی نسبت به این جایزه ادبی واکنش نشان داد. او تصویری از خود در مراسم اهدای جایزه کتاب سال فایننشیال تایمز و گروه مکینزی که در گالری ملی لندن برگزار شده است، منتشر کرد. او در این تصویر به اتاقی که بالای آن «اتاق سکلر» نوشته شده است اشاره می‌کند.

شرکت داروسازی پوردوفارما که خانواده «سکلر» مالک آن هستند با فروش مُسکن‌های اکسی‌کانتن با اتهام تشدید بحران اعتیاد در آمریکا مواجه شده است.

علاوه بر این‌که مراسم اهدای این جایزه ادبی در نزدیکی اتاقی برگزار شده که نام خانواده «سکلر» بر روی آن است، از نظر این نویسنده نکته قابل توجه دیگر درباره این جایزه آن است که کتاب او نامزد نهایی دریافت جایزه‌ای شده که توسط گروه مکینزی حمایت مالی شده است. این گروه تجاری پیش‌تر برای به فروش رساندن مُسکن‌های اکسی‌کانتن به پوردوفارما کمک کرده بود.

به این ترتیب این نویسنده تصمیم گرفته است این جایزه نقدی را به یک خیریه که در زمینه کمک به ترک مواد مخدر و الکل فعالیت دارد اهدا کند.

این نویسنده در ماه نوامبر برنده جایزه کتاب غیرداستانی «بیلی جیفورد» شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...