"اسکار وایلد" - نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده‌ی نام‌دار ایرلندی - به‌عنوان بزرگ‌ترین بذله‌گوی بریتانیا انتخاب شد.

وایلد در نظرسنجی انجام‌شده از سه‌هزار دوست‌دار طنز و کمدی، 20درصد از آرا را کسب کرد و بالاتر از "اسپایک میلیگان" - کمدین معروف - قرار گرفت، که بر روی سنگ قبرش این نوشته به‌چشم می‌خورد: «من به شما گفته بودم بیمارم».

در این فهرست، "وینستون چرچیل" - سیاستمدار انگلیسی - به‌دلیل اظهارات تحقیرآمیز معروفش در رتبه‌ی پنجم قرار گرفته است.

"نوئل کوارد" - نمایش‌نامه‌نویس - هم در رتبه‌ی هفتم ایستاده است. او زمانی درباره‌ی شوخ‌طبعی گفته بود: «بذله‌گویی مانند خاویار گران‌بهاست. هرگز آن را مثل مربای پرتقال پخش نکنید.»

به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، همچنین "مارگارت تاچر" - نخست‌وزیر انگلیس در سال‌های گذشته - که بیش‌تر برای شخصیت قاطعش معروف است تا برای گفته‌های طنزآمیز، بالاترین رتبه را در میان زنان انتخاب‌شده کسب کرد و در رتبه‌ی دوازدهم ایستاد.

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...