کتاب خاطرات محمد سرافراز رییس سابق سازمان صدا و سیما با عنوان «روایت یک استعفا؛ ۲۴ سال مدیریت در رسانه ملی» منتشر شد.

به گزارش کتاب نیوز، فایل دیجیتال این کتاب در قالب پی دی اف و شامل یک مصاحبه‌ی بلند با میلاد دخانچی، در 8 فصل و با دو پیوست اسناد و تصاویر در 273 صفحه بر روی اینترنت قرار گرفته است.

عناوین این 8 فصل عبارتند از: چرا سرافراز انتخاب شد؟؛ دوره‌ی علی لاریجانی؛ دوره‌ی عزت الله ضرغامی؛ برون مرزی یا دارالترجمه؟؛ ایده پرس تی وی؛ اولویت های رئیس سازمان؛ پنج اقدام اساسی و روایت استعفا.

سوابق انقلابی، رسانه‌ای و مراتب حضور سرافراز در سازمان صدا و سیما و نحوه‌ی انتخاب و استعفای وی از ریاست سازمان از موارد مهم ذکر شده در این خاطرات و اسناد پیوست آن است. برخی حواشی جنجالی از قبیل برنامه نود، آرشیو صداوسیما، ممنوع‌التصویرها، مزایده آگهی‌های سازمان و نقش شهرزاد میرقلی خان در استعفای سرافراز هم از دیگر مصادیق مورد اشاره وی در این کتاب است.

ظاهرا انتشار این کتاب بر روی اینترنت پیش از کسب مجوزهای لازم از اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده است.

بخش‌هایی از کتاب:

یکی از اقدامات ما بازگرداندن نظم و انضباط کاری به شبکه‌ها متناسب با ماموریت‌های تعریف‌شده برای هر شبکه و هر برنامه بود. برنامه ۹۰ یک برنامه ورزشی و محور اصلی آن فوتبال است. نباید مجری در این برنامه به همه مسائل کشور بپردازد و اظهارنظر کند. در ماه‌های اول چند بار شفاهی و بعد کتبی تذکر دادم. معاون سیما هم قبول داشت که این برنامه چهارچوب داشته باشد و در چهارچوب خودش خیلی هم آزاد بود؛ اما موافق نبودم آقای فردوسی‌پور در مورد موضوعات سیاسی و فرهنگی جامعه در این برنامه اظهار نظر کند... وقتی پس از صحبت حضوری و تذکر کتبی رییس سازمان باز هم مصاحبه‌ای غیرمرتبط با موضوع برنامه 90 انجام شد، رییس سازمان نباید می‌پذیرفت. برنامه ۹۰ پخش شد اما مصاحبه غیرمرتبط پخش نشد... برای ربط این مصاحبه با فوتبال از کلمه دیپلماسی ورزشی استفاده شده بود. بخشی از سوال‌ها در مورد برجام این بود که در محل مذاکرات چه کردید؟ این مصاحبه درباره فوتبال نبود، این مصاحبه فوتبال‌مالی شده بود... درخواست تعطیلی برنامه 90 از طرف دفتر رهبری مطرح شد، اما من زیر بار نرفتم.

به ما گزارش دادند که بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ شوهای خوانندگان زن قبل از انقلاب را از سازمان خارج کردند تا معدوم کنند! اما این‌ها به شبکه‌های خارجی فروخته شد. مورد دیگر هم خروج غیرقانونی آرشیو توسط یکی - دو کارمند آرشیو مرکزی بود. در جلسه‌ای که من با مدیرکل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۹۴ داشتم به من اعلام کرد مدت‌ها روی بحث خروج تصاویر آرشیوی به خارج کشور کار کرده و در ‌‌نهایت یک نفر دستیار تهیه‌کننده را هنگام خروج نوار‌ها همراه هارد دیسک‌هایی که شمارهٔ اموال صداوسیما داشتند، در فرودگاه بازداشت کرده بودند!

وقتی حراست سازمان لیست ممنوع التصويرها(در دوره ضرغامی) را داد شامل چند هزار نفر از اساتید دانشگاه، هنرمندها، مجری ها و افراد متفرقه بود.

احمدی‌نژاد یک بودجه ویژه و فوق‌العاده یک میلیارد دلاری با تایید رهبری به صداوسیما داد که هیسپان تی وی (تلویزیون اسپانیولی زبان) با آن راه‌اندازی شد.

پروژه IPTV(تلویزیون اینترنتی) سازمان با صرف نزدیک به ده میلیون یورو تا آن زمان به نتیجه نرسیده بود و ارزها میان چهار شرکت در چهار کشور جابجا شده بود.

مدیر شبکه افق یک روز کلیپی آورد و گفت این کلیپ توسط موسسه اوج ساخته شده و آقای تتلو در مورد انرژی هسته ای خوانده آیا پخش کنیم؟... در مورد امیر حسین تتلو از دفتر گزارش خواستم فهمیدم خوش سابقه و خوش نام نیست و مجوز پخش ندادم. وقتی در تبلیغات ریاست جمهوری به ملاقات آقای رئیسی رفت و عکس آن منتشر شد تعجب کردم.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...