آخرین کتاب مرحوم رضا بابایی با عنوان «چنین گفت مهتاب» با تصویرسازی و طراحی متن مجتبی مجلسی منتشر شد.

 رضا بابایی چنین گفت مهتاب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر آرما در آغاز ماه مبارک رمضان و در آستانه دومین سالگرد درگذشت زنده‌یاد رضا بابایی کتاب «چنین گفت مهتاب» را در ۷۲ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان منتشر کرد.

در معرفی این کتاب به قلم نویسنده آمده است:

«محمد مهتاب وجدان بیدار و اندیشه‌های پویای ما در زیر خاک قرون است. او به دنیا نیامد و در جایی درنگذشت و هرگز پا به شهر و دیار ما گذاشت؛ اما همیشه با ما بود؛ خاصه آنگاه که از غار تعصب بیرون می‌آمدیم و چشم در چشم حقیقت می‌دوختیم.

مهتاب نوری است که در شب تاریک می‌درخشد و مگر تاریخ ما جز تاریک‌زار افسونگری ها بوده‌است؟ او افسانه است اما کسی را افسون نمی‌کند. او سخنی نمی‌گوید که در پس آن حکمتی نهفته است؛ بلکه حکمت‌های دروغین را از پرده عادات فکری ما بیرون می‌آورد و پیش روی ما می‌گذارد و سپس ما را لختی با آن رها می‌کند تا بیشتر بیندیشیم. حکایت‌های او گفت‌وگوی وجدان ما با ما است؛ نه بیشتر.

جای محمد مهتاب در میان ما خالی بود و من کوشیدم این جای خالی را به نیروی خیال و نثر کهن پر کنم‌.»

زنده‌یاد بابایی در زمان حیات خود در یک یادداشت تلگرامی اشاره‌ای به «محمد مهتاب» کرده است. بخشی از آن یادداشت چنین است: «…برخی از این یادداشت‌ها سرنوشت عجیبی یافته‌اند. مثلاً بعضی داستانک‌هایی که به نام محمد مهتاب، ساخته و نوشته بودم، سه مرحله را گذرانده‌اند: ابتدا با نام خودم پخش می‌شدند. کم‌کم نام من از زیر آنها برداشته شد و بدون نام نویسنده، انتشار یافتند. در مرحله سوم، اسم‌ها و برخی نکته‌هایی که من در متن آورده بودم، تغییر کردند و اصل یادداشت به نام دیگران منتشر شد. مثلاً من در متن داستان، نوشته بودم شیخ حسن جهرمی، اما در متن جدید آمده است شیخ حسن جوری. از همه جالب‌تر اینکه دیدم در یکی از سایت‌ها در زیر یکی از داستانک‌های مهتاب، منبعی هم از کتاب‌های مشهور تصوف ذکر شده است و حتی صفحه کتاب را هم نوشته بودند! از این عجیب‌تر را هم دیده‌ام؛ اما چون می‌دانم که باورش برای دوستان دشوار است، از ذکر آن درمی‌گذرم.»

بابایی، سحرگاه دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ در قم درگذشت. او از سال ۱۳۹۸ مبتلا به سرطان شده بود. پژوهش‌های او در حوزه مثنوی معنوی در جامعه ادبی کشور بسیار مهم و اثرگذار بود. از او به عنوان یکی از سرشناس‌ترین اساتید ادبیات فارسی در حوزه علمیه قم نام می‌بردند. بابایی پژوهشگر حوزه دین‌شناسی بود و از جمله آثار او می‌توان به کتاب‌هایی چون «دیانت و عقلانیت»، «آیین قلم»، «بهتر بنویسیم»، «نگاهی به اعجاز بیانی قرآن» و «پیوند جان و جانان» و… اشاره کرد. او همچنین کانالی تلگرامی به اسم «یادداشت‌ها» داشت که در آن نکات مهمی را در نقد فرهنگ می‌نوشت. زنده‌یاد بابایی در این کانال نویسندگی و ویراستاری را نیز آموزش می‌داد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...