به گزارش ایرنا، همبودگاه پلتفرمی استارتاپی است که نویسندگان و مترجمان در این فضا می توانند با پیش فروش کردن کتاب خود قبل از انتشار هزینه های چاپ و توزیع کتابشان را تامین کنند و با مخاطبان خود در ارتباط باشند و  همچنین در بستر خود امکان همکاری مترجمان، ناشران و سازمان ها را جهت همکاری در امر تولید دانش فراهم می کند و در نهایت ماموریت آن گردآوری، سازماندهی و در دسترس قرار دادن دانش روز دنیا در راستای تولید دانش جدید است.

یعقوب زاهدی ­بنیان­گذار استارتاپ همبودگاه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا گفت: کار ما ترجمه نیست و هیچگاه وارد فعالیت ترجمه بصورت مستقیم نمی شویم، اما از راه سازوکارهای ارزیابی متنوع، بدنبال ارتقای کیفیت ترجمه خواهیم بود؛ همچنین ناشر هم نیستیم و هیچگاه بدنبال ایجاد مجموعه انتشاراتی نخواهیم بود، اما به دنبال بهبود کیفیت کار ناشران هستیم.

وی گفت: نویسنده یا مترجم می تواند کتابی را که برای آن زحمت کشیده و آماده کرده است در پایگاه اینترنتی همبودگاه معرفی کند و در معرض دید مخاطبان قرار دهد. با توجه به موضوع کتاب، سازمان ها و افراد علاقمند می توانند کتاب را پیش خرید کنند. زمانی که تعداد پیش فروش ها به حداقل ۵۰۰ نسخه رسید فرایند عملیاتی چاپ و نشر کتاب با همکاری ناشران معتبر انجام می شود و کتاب های پیش فروش شده به دست مخاطبان می رسد.

زاهدی اظهار کرد: افراد با پیش خرید کتاب می توانند با نویسنده یا مترجم کتاب در ارتباط مستقیم باشند و عضو گروه های کتابخوانی مختلف بشوند و البته از تخفیف های مناسب برخوردار شوند. در مواردی هم با موافقت نویسنده یا مترجم ممکن است نام آنها در بخش حامیان کتاب ثبت شود.

وی افزود: در همبودگاه ذینفعان مختلف درکنار هم قرار می گیرند و کتاب بصورت مشارکتی تولید می شود. سازمان ها در کنار هم و با پیش خرید حداقل ۱۰۰ نسخه کتاب بصورت مشارکتی به تامین هزینه های تولید کتاب کمک می کنند.

بنیان‌گذار پلتفرم همبودگاه در تشریح تجربه های موفق در گذشته گفت: اولین پروژه همبودگاه کتاب جنگل بارانی، چگونه سیلیکون ولی دیگری بسازیم؟ بود که با توجه به موضوع کتاب استقبال بسیار خوبی شد و با حمایت شرکت های پیشرو در حوزه نوآوری هزینه چاپ آن تامین شد و در کمتر از ۲ ماه حدود ۲۰۰۰ نسخه از این کتاب به فروش رفت.

وی با اشاره به مباحث جنگل بارانی گفت: این کتاب منبع ایده همبودگاه بود و من درحال خواندن این کتاب بودم که با مدل کسب و کار هالیوود آشنا شدم و با الهام گرفتن از این مدل به فکر راه اندازی همبودگاه افتادم. در این کتاب توضیح داده می‌شود که صنعت فیلم‌سازی هالیوود ماهیتی پروژه ای، موقت و مشارکتی دارد و یک فیلم به عنوان یک پروژه تعریف می شود و شرکت های فعال در حوزه تولید، توزیع، بازاریابی، تامین مالی در کنار هم و در یک بازه زمانی مشخض مشارکت می‌کنند و ممکن است هزاران نفری که درگیر ساخت فیلم بودند پس از این بازه زمانی هیچ وقت همدیگر را ملاقت نکنند و حتی نشناسند.

زاهدی در پایان با اشاره به انتخاب نام همبودگاه برای این پلفرم گفت: همبودگاه یک واژه فارسی به معنی محل باهم بودن، اجتماع یا جامعه است. اگرچه این واژه نامتعارف است اما به جهت اینکه ما در همبودگاه بدنبال ایجاد جامعه مخاطبی از افراد متخصص هستیم این اسم را که نزدیکی بسیاری با هدف کسب و کار ما دارد انتخاب کردیم تا هم از اسم های کلیشه ای دور شویم و هم به اهمیت نزدیکی اسم با مفهوم فعالیت مورد نظر تاکید داشته باشیم.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...