رئیس بخش زبانهای فارسی دانشگاه آپسالای سوئد معتقد است ادبیات معاصر ایران به این دلیل نتوانسته علاقه مخاطبان اروپایی را برانگیزد که تا کنون ترجمه‌های خوبی از آنها نشده است.

کارینا جهانی در گفتگو با مهر گفت: ادبیات معاصر ایران در مقایسه با ادبیات کلاسیک ایران که جهانی است تنها در میان ایرانیان اروپا مورد توجه قرار گرفته است و اروپایی‌ها علاقه زیادی به آثار ادبی معاصر ندارند.

این زبان شناس افزود: دلیل عمده این بی‌توجهی این است که ترجمه‌های درجه یکی از آثار ادبی معاصر  صورت نگرفته و دیگر اینکه به زبانهای متعدد ترجمه نشده است. مترجمانی که آثار ایرانی را به زبان سوئدی ترجمه می‌کنند اغلب ایرانی هستند و آنها هم به زبان سوئدی مسلط نیستند بنابراین ترجمه هایی که به بازار ارائه می دهند ترجمه سلیس و روانی نیست که مخاطب سوئدی را ترغیب به خواندن کند.

جهانی تصریح کرد: من معتقدم در یک ترجمه خوب باید همفکری وجود داشته باشد و مترجم با کسی که با زبان مبدا آشناست همکاری کند . بنابراین مترجمان ایران می‌توانند با یک مترجم سوئدی که کاملا به زبان فارسی نیز آشناست ترجمه مشترکی انجام دهند. مترجمان ایرانی که بزرگ شده سوئد هستند مانند یک مترجم سوئدی به زبان این کشور آشنا نیستند، حتی به دلیل دوری از فرهنگ کشور خود ظرافت و غنای زبان مبدا را درک نمی کنند.

این پژوهشگر که سالها روی گویش بلوچی تحقیق کرده است ادامه داد: مترجمان ایرانی الاصل سوئد ادبیات شفاهی کشور خود را که در ترجمه تاثیر بسزائی دارد فراموش کرده‌اند. به همین دلیل  باید مترجم خوبی که به زیر و بم زبان و فرهنگ خود و زبان سوئدی آشناست با یک مترجم سوئدی همکاری کند.

سوئدی‌ها "جای خالی سلوچ" را سوزاندند
وی با بیان اینکه این روزها با همکاری یک مترجم ایرانی مقیم سوئد مشغول ترجمه سفرنامه "دیدار بلوچ" محمود دولت‌آبادی است گفت: این کتاب 80 صفحه‌ است و با آنکه حجم کمی دارد اما هنوز از کار ترجمه آن راضی نیستم و باید باز صد ساعت دیگر وقت برای ترجمه وقت بگذاریم. ترجمه کارهای دولت آبادی حوصله زیادی می‌خواهد چرا که هم نثرش پیچیده است و هم من مترجم خوبی نیستم و تنها به خاطر علاقه‌ام به بلوچیها این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردم.

جهانی سپس با اشاره به ترجمه رمان «جای خالی سلوچ»  دولت آبادی در سوئد گفت: این رمان از زبان آلمانی به سوئدی ترجمه شده بود، اما استقبال چندانی از آن نشد. کتابها در انبار ماند و دست آخر هم آنها را سوزاندند. ما هم با آنکه اطلاع رسانی خوبی در دانشگاه درباره تازه‌های نشر وجود دارد به هیچ وجه خبردار نشدیم.

این استاد زبانشناس یادآور شد: فکر می‌کنم یک دلیل آن این بود که خواندن رمان "جای خالی سلوچ"  برای مخاطب سوئدی غیر قابل تحمل بود. آنها نمی‌توانند با این داستان همذات پنداری کنند و می‌گویند مگرهمچنین محیطی هم وجود دارد؟ مگر می‌شود کسی کنار اجاق زندگی کند؟ مگر می‌شود تا این اندازه انسانی با  فقر  دست و پنجه نرم کند؟ اما این داستان برای من که بلوچستان را می شناسم باورپذیر است.

جهانی همچنین ادامه داد: نویسنده‌ای مثل منیرو روانی پور که داستانهایش فضای بومی دارد نویسنده‌ خوبی است . کتاب او با عنوان "اهل غرق" را به زبان فارسی خواندم و دیدم کتاب خوبی است، سیمین دانشور هم نویسنده برجسته‌ای است.

رئیس بخش زبانهای فارسی دانشگاه آپسالای سوئد در ادامه ضمن مقایسه وضعیت ترجمه آثار ادبی نویسندگان ترکیه و کشورهای عربی در اروپا اظهار داشت: آثار نویسندگان ترک به دلیل همجواری ترکیه با اروپا خیلی زود به زبانهای مختلف ترجمه شد، عربی شناسی هم در اروپا تقریبا جا افتاده‌تر است تا ایرانشناسی. همچنین مترجمان زیادی در اروپا وجود دارد که آثار ادبی عربها را ترجمه می‌کنند در حالی که تعداد مترجمانی که از زبان فارسی به زبانهای اروپائی ترجمه می‌کنند بسیار اندک است.

وی در پایان با بیان اینکه نویسندگان ایرانی هم  یک روز نوبلیست ادبیات خواهند بود گفت: گاهی می‌بینم برخی عنوان می‌کنند که فلان اثر ادبی ایرانی به این دلیل نوبل ادبیات می‌گیرد که اثرش به زبان سوئدی ترجمه شده  است. اما می خواهم بگویم برای نوبل گرفتن نیازی نیست یک اثر به زبان سوئدی ترجمه شود..

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...