ناخودآگاه طبیعت است | عصر ایران


آنتونی استیونز [Anthony Stevens] روان‌پزشک و روان‌کاو بریتانیایی در کتاب «خویشتن دومیلیون ‎ساله» [The two million-year-old self] به ما کمک می‌کند تا پا به پای کارل گوستاو یونگ به گذشته‌ای دور و به سراغ موجودات شکارچی‌ـ‌‌گردآورنده برویم که به گفته یونگ روان ما مناسب احوال آنان شکل داده شده است. در این سفر ما بنیادهای کهن‌الگویی تمامی انسان‌ها، که در ساختار ذهن و مغز ما زندگی می‌کنند را کشف خواهیم کرد و درون خود انسان دومیلیون‌ساله‌ای را خواهیم یافت که حامی ماست و به رؤیاهای ما جان می‌بخشد.

آنتونی استیونز [Anthony Stevens] خلاصه کتاب خویشتن دومیلیون ‎ساله» [The two million-year-old self]

«خویشتن دومیلیون‌ساله: تحلیل کهن‌الگوی «خویشتن» یونگ» شرح می‌‌دهد که چگونه کهن‌الگوی خویشتن در رؤیا‌ها، اسطوره‌ها و بیماری‌ها ما تجلی می‌یابد و چطور خرد آغازینِ خویشتن کلید گشودن دریچه‌ای به سوی سفرِ درمانی و شفابخشی بیماری‌ها را در دست دارد. کتاب در چهار فصل فهم امر فهم‌ناپذیر، رویای اساطیر، زخم شفابخش و سفر درمانی تدوین یافته است.

کتاب در گام‌نخست در تدارک شناختی تازه از یکی از مهمترین مفاهیم روانکاوی یعنی ناخودآگاه است: برای یونگ، چنان‌که تمامی نوشته‌هایش نشان می‌دهد، ناخودآگاه مفهومی نیست که فقط بتوان آن را در انزوایی آکادمیک مطالعه کرد بلکه اقتدار فراوان و انرژی طاقت‌فرسایی دارد. ناخودآگاه چیزی است که باید با آن روبه‌رو شد، کلنجار رفت و مهارش کرد. ازاین‌رو، تشخیص او از فرایند تفرد کاری بر ضد طبیعت است. ناخودآگاه طبیعت است، اما اگر قرار باشد از آن آگاه شویم، مجبور به رودررو شدن با محتویات آن می‌شویم.

در این مسیر آنتونی استیونز با مد نظر قرار دادن توافق میان روان‌شناسی یونگی و زیست‌شناسی رفتاری از تماس خواب شبانه و خرد بشری می‌نویسد: دیدگاه کردارشناختی مبنی بر این که خواب همراه با رؤیابینی برای جانوران ضروری است تا، طی یکپارچه کردن شرح رفتارهایشان (تمامی گنجینه رفتاری‌ای که آن گونه‌ی خاص در مغز خود به صورت رمز دارد) با تجربه‌های اخیر فرد، بتوانند راهکارهای زیستی خود را برای حفظ بقا به‌روز کنند، هم‌خوانی نزدیکی با آن دیدگاه یونگی‌ دارد که چهل سال پیش‌تر مطرح شده بود؛ دیدگاهی مبنی بر اینکه خواب شبانه ما را با خرد بشر دومیلیون‎ساله که به صورت توانی نهانی و زنده در ناخودآگاه جمعی همه‌ی ما حاضر است در تماس قرار می‌دهد.

استیونز درباره موهبت رویا تصریح می‌کند: به معنایی کاملاً زیست‌شناختی، رؤیاها به لحاظ وراثتی تکرار و تمرین رفتاری‌اند که همچون بازی کردن، موجود را برای رویدادهای احتمالی زندگی روزمره آماده می‌کنند... مناظر طبیعی، در خواب‌ها و در واقعیت بیداری، برای ما منبع اسرارند زیرا چنان‌که یونگ می‌گوید، در درون ما همچون واقعیتی مجازی زندگی می‌کنند: به این تعبیر، آنها موهبتی کهن‌الگویی‌اند.

استیونز با یادآوری تفاوت دیدگاه فروید و یونگ بار دیگر بر اهمیت خواب و ارتباط آن با تاریخ تکاملی انسان تاکید دارد: فروید بر این باور بود که رؤیاها از لابه‌لای ته‌مانده‌های خاطرات ما از دو منبع سر بر می‌آورند: از رویدادهای روز قبل و از کودکی‌مان. یونگ این موضوع را قبول داشت، اما با اعتقاد به اینکه رؤیاها از منبع سوم بسیار عمیق‌تری منشأ می‌گیرند که به تاریخ تکاملی انسان مربوط می‌شود، از فروید فراتر رفته بود. این در حقیقت کشف بدیع و شگفت‌آور یونگ بود که خواب‌های ما، در واقع، زیرلایه‌ی دیرینی از تجربه را در دسترس ما قرار می‌دهند ــ به‌طوری که ما در خواب‌هایمان در تاریخ تکامل نژادی خود شرکت می‌کنیم. یا به‌عبارتی دیگر، در خواب‌هایمان با گونه‌ی انسان سخن می‌گوییم و گونه‌ به ما پاسخ می‌دهد.

جمع‌بندی استیونز در مبحث رویا حاکی از این است که: باید همچنان برای خواب‌هایمان ارزش زیادی قائل شویم. نگاهمان به خواب‌ها باید همچون پدیده‌ای بکر و وحشی باشد، به همان شکل که برای مرد وحشیِ رابرت بلای شاعر آمریکایی بود [ بلای از پسری می‌نویسد که به دست مردی وحشی در جنگل بزرگ می‌شود] و در عین حال باید تمامی تلاشمان را برای «علمی کردن» بررسی آن به کار بگیریم. ما هرچه بیشتر و بیشتر در برهوت مادیگرایانه‌ای که تمدن برایمان ساخته است پیش برویم، رؤیاهایمان تنها واحه‌هایی از سرزندگی معنوی‌اند که برای ما باقی می‌مانند. آنها نماینده‎ی سرزمین خاستگاهیِ ما و آخرین قلمرو‌ طبیعی‌ما‎ن هستند که باید همچون جنگل‌های استوایی، لایه‌ی اوزن، فیل‌ها و وال‌ها حفظشان کنیم.

در بحث مشکلات روانی استیونز نظر یونگ را صائب می‌ داند: از نظر یونگ بیماری روانی حاصل قطع پیوند بین روان عینی و ذهنی است، بین جنبه‌ی خودآگاه و ناخودآگاه، بین ایگوی فرد و خویشتن او. و شفابخشی مستلزم آن است که این دو جنبه یکی شوند، به‌عبارت دیگر، کارکرد روانی‌ای که او آن را کارکرد متعالی می‌ خواند به فعالیت واداشته شود. کارکرد متعالی نمایانگر گرایش ناخودآگاه به سلامتی است. این کارکرد تجلی اصل مشتاق بودن انسان به تکامل برای رسیدن به سطح برتر یک‌پارچگی و آگاهی فردی است. سپس استیونز به پنج قانون روان‌پویایی اشاره می‌ کند.

قانون اول: هرکجا پدیده‌ای، فارغ از فرهنگ، نژاد یا دوره‌ی تاریخی، ویژگی همگانیِ تمامی اجتماعات انسانی باشد، تجلی نوعی کهن‌الگوی ناخودآگاه جمعی به شمار می‌آید.
قانون دوم: کهن‌الگوها از نوعی پویایی ذاتی‌‌ برخوردارند که هدفشان این است که در روان و رفتار به عمل در آیند.
قانون سوم: سلامت ذهنی حاصل محقَق شدن اهداف کهن‌الگویی است.
قانون چهارم: اختلالات روانی از ناکامی اهداف کهن‌الگویی نشئت می‌گیرند.
قانون پنجم: عوارض روان‌پزشکی حالات اغراق‌شده و مزمنِ واکنش‌های طبیعی روان‌‌‌‌ـزیست‌شناختی‌‌اند.

به عقیده استیونز این قوانین آشکارا با عملکرد روانی‌ در ارتباط‌اند، در واقع صرفاً کاربردهای روح قوانین‌اند که به عمل در آمدنشان در سراسر طبیعت قابل مشاهده است. یک میوه‌ی درخت بلوط اگر ترکیب مناسب خاک، شرایط خوب آب‌و‌هوایی، فاصله و ارتفاع مناسب درختان اطراف و از این قبیل شرایط را داشته باشد، دست آخر به بهترین درخت بلوط تبدیل می‌شود. کم و کاست در هریک از این شرایطِ محیطی به باز ماندن از رشد یا بیمار شدن منتج می‌شود، مانند خشکیدگی سرشاخه‌ها که امروزه در بریتانیا بسیاری از درختان بلوط را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
از نگاه استیونز محروم ماندن از اهداف کهن‌الگویی می‌تواند منجر به اختلالات روانی شدید شود و البته استفاده از ارزیابی‌ها و درمان‌های متداول روان‌پزشکی به کمک تحلیل یونگی می‌تواند شفایابی را میسر کند.

استیونز خاطرنشان می‌کند، شفا مبتنی بر کهن‌الگوست: این موضوع نکته‌ای بسیار حائز اهمیت است، زیرا داشتن دیدگاهی کهن‌-الگویی آشکار می‌کند که شفابخشی تنها مسئله‌ی تشخیص و درمان نیست، بلکه موضوع جهت دادن به گرایش‌های نیرومندی است که به قدمت خودِ تکامل‌اند. در واقع، ما می‌توانیم آن را نوعی تجلی نیروی شفابخشی کیهانی ببینیم که در کار است. تکامل زمانی اتفاق می‌افتد که شکاف ناکارآمد بین یک موجود و محیط پیرامونش توسط جهش ژنتیکی ترمیم ‌شود؛ این شکاف هم می‌آید و به سازگاری و انطباق بهتری منتج می‌شود... بر این اساس، طبیعت می‌تواند فرایند خوداصلاحگر بزرگی تلقی شود. یونگ تجلی برجسته‌ترین دستاورد خوداصلاحگری طبیعت را در روان انسان می‌بیند. شفا ــ خصوصاً شفای روان ــ هنر ارائه‌ی موقعیت‌های بهینه‌ای است که در آن قدرت خوداصلاحگری طبیعت می‌تواند به کارآمدترین شکل خود به هدفش دست یابد.

در نهایت استیونز با جانبداری از رویکرد متفاوت یونگ، سلامت و بیماری هر دو را طلب رشد و معنا می‌پندارد: باور یونگ است که سلامت و بیماری روانی هر دو تجلی‌های تقلای روح‌اند در طلب رشد و معنا... یونگ می‌گوید: «فرد بیمار می‌شود، اما بیماری تلاش طبیعت است برای شفای او.»... بیماری‌های روانی معاصر ما تنها واکنش‌های اغراق‌آمیز و سماجت‌آمیز دیرین نیستند؛ آنها همچنین کوشش از سر ناچاری بشر دو میلیون‌ساله‌ی درون ما برای سازگار شدن با جهان امروزند... به‌عبارت دیگر، بیماری نشانه‌ای است از تلاش روان برای شفای خویشتن.

«خویشتن دومیلیون‌ساله: تحلیل کهن‌الگوی «خویشتن» یونگ» با ترجمه مرجان مهدی‌پور در ۱۷۶ صفحه توسط انتشارات اختران رهسپار بازار کتاب شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...