گونتر گراس - نویسنده پرطرفدار و البته پرحاشیه آلمانی - علیه انتشارات "رندم هاوس" که آخرین کتاب او را با نام "کندن پوست پیاز" منتشر کرده، شکایت کرد.

این شکایت‌نامه که در دادگاه منطقه‌ای برلین آلمان طرح شده، مدعی است که انتشارات "رندوم هاوس" با انتشار زندگینامه گونتر گراس در مورد وی ادعایی کذب را منتشر کرده است.

انتشارات "رندم هاوس" که شعبه‌ای دیگر به نام "گلدمن ورلاگ " هم دارد و در آن اقدام به انتشار زندگینامه می‌کند، زندگی گراس را به قلم "مایکل یوئرگ" مکتوب کرده و در آن مدعی شده است که گراس داوطلبانه به حزب نازی پیوسته است.

اما گراس با نوشتن سوگندنامه‌ای اعلام کرده است که: "او داوطلبانه به نازیها نپیوسته بلکه در آن موقع قصد داشته تا در نیروی دریایی کار کند و بنابراین ناخواسته به خدمت هیتلر درآمده" و این امر ارتباطی مستقیم با آنچه در زندگینامه او درج شده، ندارد.

در این میان ناشر کتاب قاطعانه از اثر خود دفاع کرده و گفته است: من به هیچ وجه مانع فروش کتاب نمی شوم و به پخش آن ادامه خواهم داد، مگر آنکه دادگاه حکم دهد.

به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، "کندن پوست پیاز" آخرین کتاب گونترگراس است که در آن خاطرات خود را از دوران کودکی نوشته و بسیاری از اسرار نهان خود را هم فاش کرده است.

وی در بخشی از این کتاب گفته است: من به عنوان یک نازی جوان و معتقدی که تا پایان به کارش ایمان داشت عضوی از ارتش جوانان هیتلر بودم. من زمانی که به پرچم کشور چشم می‌دوختم، مفهوم " فراتر از مرگ" را به ذهن راه می‌دادم. هیچ شک و شبهه‌ای نمی‌توانست ایمان مرا تیره و تار کند. کاملا مصمم بودم، چرا که دشمن سرزمین پدری‌ام را محاصره و تهدید کرده بود. 

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...