«پرستار بچه؛ تابستان‌های من با یک قاتل زنجیره‌ای» [The Babysitter: My Summers with a Serial Killer] اثر لیزا رادمن و جنیفر جردن [Jennifer Jordan and Liza Rodman] و ترجمه‌ حسین مسعودی‌ آشتیانی توسط انتشارات کراسه منتشر شد.

پرستار بچه؛ تابستان‌های من با یک قاتل زنجیره‌ای» [The Babysitter: My Summers with a Serial Killer] لیزا رادمن و جنیفر جردن [Jennifer Jordan and Liza Rodman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «پرستار بچه؛ تابستان‌های من با یک قاتل زنجیره‌ای» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۳۴۸ صفحه و با بهای ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

پرستاربچه داستان زندگی لیزا رادمن است، دختر کوچکی که در دهه ۱۹۶۰ در کیپ کاد آمریکا زندگی می‌کرد. داستانی واقعی از حوادثی تکان‌دهنده. مادر لیزا، زنی خودشیفته، تابستان‌ها در متلی محلی کار می‌کرد و شب‌ها به خوش‌گذرانی می‌پرداخت و دختران خود را به مردی خوش‌چهره و خوش‌لباس می‌سپرد. لیزا که معاشرین اندکی داشت پرستارش، تونی کاستا را مردی فوق‌العاده می‌دانست.
اما این دختر کوچک از حقیقتی بزرگ غافل بود: پرستار او یک قاتل زنجیره‌ای بود. قاتلی مخوف که جنایت‌هایش در اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ جامعه امریکا را با وحشتی بی‌نهایت روبه‌رو کرد.

رونامه ایندیپندنت درباره این کتاب می‌نویسد: «ترکیبی شگرف و دلهره‌آور از خاطره و تحقیقی جنایی، شفاف و روراست در بیان حقیقت.»

بوک ریپورتر نیز این کتاب را این‌گونه توصیف می‌کند: «این داستان فقط یک ماجرای جنایی نیست. پرستار بچه در لایه‌ زیرین خود تحلیلی است جامعه‌شناسانه و روانشناسانه از دهه‌ پرالتهاب ۱۹۶۰ ایالات متحده و آدم‌های آن دوران.»

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...