ترجمه رمان «سقاها» [Les porteurs d'eau] نوشته عتیق رحیمی منتشر شد.

سقاها»  [Les porteurs d'eau] عتیق رحیمی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب با ترجمه بنفشه فریس‌آبادی با قیمت ۷۸ هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.

در معرفی ناشر از این رمان آمده است: رمان «سقاها» راوی دو حکایت موازی است. دو مرد افغانستانی که به اجبار و اختیار محکوم به زیستن و «دوباره زیستنِ» اصل و ریشه‌های خویش‌اند. دو مرد که تلاش می‌کنند عنان سرنوشت‌شان را در دست بگیرند و از تسلیم شدن به تقدیر تن می‌زنند. دو روایت موازی که گویی مدام از کابل به پاریس و آمستردام جاری می‌شوند و بازمی‌گردند.

شالوده‌ فلسفی داستان با شاعرانگی و زیرکی در زبان درآمیخته و جزئیات تصویری و حسی دنیای جدید را به کابلِ تحت کنترل طالبان پیوند می‌زند. سقاها مغاک بین کلمات و اندیشه را طی می‌کند، مغاک بین زبان مادری و زبانی که یک تبعیدی به آن پناه می‌برد. مغاک بین تاریخ و ما. سقاها هم مثل اغلب داستان‌های رحیمی پیرامون موضوع «تبعید» می‌گردد اما آن‌چه داستان را پیش می‌برد و به سرانجام می‌رساند «عشق» است؛ عشقی غوطه‌ور در «آب».

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: باران تندتر و شدیدتر و برف‌پاک‌کُن‌ها پیوسته عصبی‌تر می‌شوند؛ مثل تو؛ لبریز از احساسِ سنگینِ خواب‌آلودگی و دلهره‌ای طاقت‌فرسا. از فرط خواب‌آلودگی و اضطراب، جهان مقابل چشمانت از ریخت افتاده و تغییر شکل داده. چشم‌هایت می‌سوزند و توان خیره شدن به جاده را ندارند. تصمیم می‌گیری از یکی از خروجی‌ها، فرقی نمی‌کند کدام‌شان، از بزرگراه بیرون بروی و در یک استراحتگاه بین راه کمی توقف کنی.
چشم بر هم گذاشتن دشوار است؛ تو هم از روحِ پدرزنت می‌ترسی حتی اگر نخواهی باورش کنی...

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...