فاطمه ذبیحی درباره کتاب تازه‌اش می‌گوید؛ «زیر سن قانونی» روایتگر دنیای زنانی‌ست که مشغول مبارزه‌ای بی سروصدا اما نفس‌گیر هستند.

فاطمه ذبیحی زیر سن قانونی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، دومین اثر داستانی فاطمه ذبیحی با نام «زیر سن قانونی» که به تازگی از سوی نشر عنوان منتشر شده است، به نگرش‌های سنتی در جوامع روستایی به مساله ازدواج و پیامدهای آن و مشکلات زنان و دختران در چنین جوامعی می‌پردازد.

فاطمه ذبیحی درباره این کتاب به ایبنا گفت: این کتاب روایتگر دنیای زنانی‌ست که بین دنیای پیچیده و نامحدود درونی‌شان و دنیای محدود و کوچک اطرافشان مشغول مبارزه‌ای بی سروصدا اما نفس‌گیر هستند تا زندگی را پیش ببرند؛ زنانی با نگاه‌های متفاوت و طبیعتا خواسته‌های متفاوت. زنانی که هر کدام قهرمان دنیای خودشان هستند و باید خود را نجات دهند، نه از دست شرایط یا حتی طرز فکر حاکم بلکه از دست افکار نادرستی که سال‌های سال با آن بزرگ شده‌اند.

وی افزود: بیشتر قسمت‌های کتاب در محیط کوچک روستایی به وقوع پیوسته اما شهرهای کوچک و- اگر منطقی و واقع بین باشیم- حتی شهرهای بزرگ هم با رنگ و بویی متفاوت درگیر معضلات مشابه هستند. به‌عنوان یک زن که در محیط نسبتا کوچکی رشد کرده، به‌عنوان مادر یک دختر و به‌عنوان یک معلم که بیشتر از ۲۰ سال با هزاران دختر نوجوان و خانواده‌هایشان سروکار داشته‌ام مطمئنا با موضوعات مرتبط با دنیای این جنس از نزدیک درگیر بوده‌ام و آن را با تمام وجودم چشیده‌ام.

ذبیحی در پاسخ به این پرسش که «این کتاب در حوزه زنان و دغدغه‌ها و معضلات این حوزه نوشته شده است. آیا شما با این نظر برخی از منتقدین که گفته می‌شود، نویسندگانی که در حوزه زنان می‌نویسند به نوعی کنشگران حوزه زنان هستند، موافق هستید؟»، اظهار کرد: اگر کنش‌گر به معنای فردی باشد که نسبت به موضوعی حساسیت دارد و به‌عنوان عضوی پویا در جامعه رسالت خود را برای بهبود امری می‌کند، هر کدام از ما با هر جنسیتی کنش‌گر محسوب می‌شویم. اما به معنای اختصاصی کلمه آنچه که در اصطلاح جامعه‌شناسی این کلمه تعریف می‌شود، به نظر درست نمی‌آید تمام نویسندگان موضوعات زنان را کنش‌گر این حوزه تلقی کرد. اما آنچه می‌توانم با قطعیت بگویم این است که نسبت به موضوعات حوزه زنان حساسیت ویژه دارم و فکر می‌کنم دنیا با حضور و مشارکت بیشتر زنان جای بسیار بهتری برای زندگی می‌تواند باشد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بهیاری که تازه شیفت کاریش شروع شده بود با عجله وارد اتاق شد و چراغ اتاق را روشن کرد و از ملیحه خواست از تخت فاصله بگیرد. ملیحه هاج‌وواج در حالی‌که احساس می‌کرد زبانش نمی‌چرخد دست‌هایش را برای نشان دادن اینکه کاری نمی‌کند تا نزدیک صورتش بالا برد و سرش را چندین‌بار پی‌درپی تکان داد تا جبران حرف نزدنش باشد. بهیار خودش را بالای سر زن مسن رساند و با وسواس صورت و لای موهای او را وارسی کرد و از ملیحه خواست سرجایش برگردد.»

کتاب «زیر سن قانونی» نوشته فاطمه ذبیحی، با شمارگان 550 نسخه، در 324 صفحه، به قیمت 99هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر عنوان روانه کتاب‌فروشی‌ها شد.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...