"ماریا کوداما" بیوه "خورخه لوئیس بورخس" نویسنده آرژانتینی درباره کتابخانه نویسنده "کتابخانه بابل" می‌گوید.
    
روزنامه فرانسوی‌زبان «لو دووار» چاپ مونترال کانادا، به تازگی با «ماریا کوداما» بیوه «
خورخه لوئیس بورخس» نویسنده بزرگ آرژانتینی گفت‌وگو کرده است. خبرنگار این روزنامه به همین مناسبت به محله شمال «بوینس آیرس» و منزل قدیمی بورخس رفته و با همسر او گفت‌وگو کرده است.

کتابخانه بورخس از نگاه این روزنامه‌نگار، مملو از هزاران کتاب ادبی و فلسفی است، اما به سختی می‌توان در آن رمان‌های نویسندگان معاصر را پیدا کرد. کتاب‌های علمی، فلسفی، دینی، تاریخی و زبان‌شناسی و همچنین لاتین زیادی در کتابخانه بورخس دیده می‌شود. وی کتاب‌های زیادی از 
کافکا، ادگار آلن پو و شکسپیر و سروانتس و کتاب‌های زیادی نیز درباره آن‌ها دارد اما به گفته «ماریا کوداما» و به رویت «لو دووار» رمان کمترین جایگاه را در این کتابخانه دارد.

بیوه بورخس در همین رابطه به «لو دووار» گفته است: «بورخس زیاد از رمان خوشش نمی‌آمد و ترجیح می‌داد منابع مطالعاتی دیگری را پیدا کند. وی نویسندگان معاصر را نویسندگان بدی می‌دانست و نویسنده‌ مورد علاقه او، حتی از کودکی، «کیپلینگ» بوده است.»


به گزارش فارس، «ماریا کوداما» که خود سال‌ها پیش از شاگردان «بورخس» بوده است، هم‌اکنون بیشتر دست‌نوشته‌ها و متون ادبی وی را در اختیار دارد. هنگامی هم که «بورخس» کور شده بود، متون ادبی خود را به «کوداما» دیکته می‌کرده و وی می‌نوشته است.

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...