کتاب «در باب زندگی مینیمالیستی» [Goodbye, things : on minimalist living] راز شادمانیِ زندگی را بازگو می‌کند، با ارائه راهکارها و اصولی که گام به گام نشان می‌دهد چطور سبک زندگی مینیمالیستی را پیاده کنیم و چطور با دور ریختن وسایل اضافه، ذهن و روح خود را سبک‌بال و آزاد سازیم.

در باب زندگی مینیمالیستی» [Goodbye, things : on minimalist living] فومیو ساساکی [Fumio Sasaki]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، آیا از شلوغی و حجم زیاد وسایل خود خسته نشده‌اید؟ آیا تا به حال شده که بخواهید خودتان را از شر همه چیزهایی که دور خود جمع کرده‌اید خلاص کنید؟ اما چطور؟ کتاب در باب زندگی مینیمالیستی با همین پرسش آغاز می‌شود. مینیمالیسم نوعی سبک زندگی است که در آن فرد متعلقات مادی‌اش را به حداقل می‌رساند. کم می‌خرد و کم مصرف می‌کند و از زندگی در بالاترین حد لذت می‌برد.

کتاب در باب زندگی مینیمالیستی راز شادمانیِ زندگی را بازگو می‌کند، با ارائه راهکارها و اصولی که گام به گام نشان می‌دهد چطور سبک زندگی مینیمالیستی را پیاده کنیم و چطور با دور ریختن وسایل اضافه، ذهن و روح خود را سبک‌بال و آزاد سازیم.

فومیو ساساکی [Fumio Sasaki]، نویسنده جوان این کتاب، خود مسیری را پیموده که در این‌جا از آن صحبت می‌کند. کتاب در باب زندگی مینیمالیستی، کتابی است با اندیشه‌های نو و متفاوت که زندگی کردن را به طرزی متفاوت می‌آموزد.

در فصل نخست کتاب نگاهی به تعریف کلمه مینیمالیست و اینکه مینیمالیست بودن دقیقا چه معنایی دارد شده است. همچنین مولف شرح می‌دهد که چرا معتقد است جمعیت مینیمالیست‌ها در سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده است.

در فصل دوم کتاب نویسنده این سوال را طرح می‌کند که اصلاً چرا گردآوردن چیزهایی زیاد برای ما اولویت دارد. در این فصل مولف به عادات و علایق مان به عنوان انسان می‌پردازد. همچنین به معنایی که داشته‌هایمان برای ما دارند پرداخته می‌شود.

در فصل سوم، چندین قانون و تکنیک پایه برای کاستن از دارایی‌های مادی ارائه می‌شود. مولف در این بخش روش‌هایی را برای دور انداختن چیزهای مختلف تدوین کرده و علاوه بر آن فرصتی برای آن گروه از مینیمالیست‌ها تهیه کرده که می‌خواهند از شر چیزهای بیشتری خلاص شوند. همچنین نویسنده شیوه‌های درمانی ابداع کرده برای آن دسته از مینیمالیست‌هایی که به دور انداختن وسایلشان معتاد شده‌اند.

فصل چهارم نیز درباره تغییراتی است که مولف هنگام کاستن از داشته‌هایش تا حداقل ممکن پشت سر گذاشته است. در این فصل علاوه بر نتایج روان شناسانه مولف می‌کوشد تا اتفاقات مثبتی را که به دلیل مینیمالیست شدنش برایش رخ داده و همچنین آن احساس شادمانی که از وجودش آگاهی بیشتری پیدا کرده را شرح دهد.

فصل پنجم نیز دریچه‌ای می‌گشاید به اینکه چرا تغییراتی که نویسنده پشت سرگذاشته باعث شادمانی او شده و به طور کلی در طول مسیر تغییرات چه چیزهایی درباره شادمانی یاد گرفته است.

در این کتاب مولف کوشیده تعریفی که از مینیمالیسم ارائه داده در دو قالب بیان شود: نخست کاهش وسایل ضروری به حداقل و دوم دور انداختن وسایل اضافه‌مان تا بتوانیم روی چیزهایی تمرکز کنیم که واقعاً برایمان اهمیت دارد. مولف افرادی که این گونه زندگی می‌کنند را مینیمالیست می‌خواند.

کتاب «درباب زندگی مینیمالیستی» با عنوان فرعی خداحافظ وسایل اضافه نوشته فومی ساساکی به ترجمه شبنم سمیعیان با شمارگان 1100 نسخه در 231 صفحه به بهای 45 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...