مولفان کتاب «بیمه اجتماعی و عدالت اجتماعی» درباره سیاست‌های اصلاح بیمه‌های اجتماعی بحث می‌کنند و راهبردهای متنوعی را برای ایجاد تغییرات معقول پیشنهاد می‌دهند.

به گزارش ایبنا،، کارول استس و همکارانش در کتاب «بیمه اجتماعی و عدالت اجتماعی» برخی از دانشمندان پیشگام در بیمه‌های اجتماعی را گرد هم آورده‌اند تا نقش این برنامه‌ها در کشور آمریکا را روایت کنند. آن‌ها به ما می‌گویند برنامه‌های تأمین اجتماعی و مدیکر چگونه در ایالات‌متحده پدید آمدند. همچنین درمورد شیوه‌های حمایت این برنامه‌ها از امنیت سلامتی و اقتصادی تمام آمریکایی‌ها بحث می‌کنند و به‌ویژه تأکید دارند که چگونه گروه‌های به حاشیه رانده‌شده در جامعه، از خط‌مشی جاری و تغییرات پیشنهادی تأثیر می‌پذیرند.

نویسندگان کتاب درمورد سیاست‌های اصلاح بیمه‌های اجتماعی بحث می‌کنند و راهبردهای متنوعی را برای ایجاد تغییرات معقول پیشنهاد می‌دهند؛ تغییراتی که دوام برنامه‌های بیمه اجتماعی را تضمین می‌کند.

نویسندگان این کتاب، کارول ال. استس ، لیا روین ، برایان آر. گراسمن ، بروک ای. هالیستر  و اریک سالوی، در انتها از «از جسارت آرزوکردن تا جسارت عمل‌كردن» گفته‌اند و به نقل از فرانکلین دی. روزولت، نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری در سال ۱۹۳۲ آورده‌اند: «حضار محترم، بیایید همگی پیشگامان خویش برای یک نظمِ جدیدِ رقابت و جسارت را بیافرینیم. این چیزی بیش از یک کارزار سیاسی است؛ این فراخوان جنگ است. یاری برسانید، نه فقط برای بردن رأی‌ها، بلکه برای پیروزی در جهاد به منظور بازگرداندن آمریکا به مردمش» و برای امروز این کشور هم تاکید کرده‌اند که افزون بر این، ضروری است رئیس‌جمهور، مجلس و مردم آمریکا بی‌هراس و با شجاعت، از جسارت آرزوکردن به سمت جسارت عمل‌کردن حرکت کنند. 

روشن است شرایط سیاسی و اقتصادی‌ای که مباحث مربوط به بیمه اجتماعی و عدالت اجتماعی را احاطه کرده‌اند، آشکارا دگرگون شده‌اند. این شرایط این نکته مسلم را آشکار می‌کنند که بیمه اجتماعی به‌مثابه شالوده امنیت اقتصادی و سلامتی ما، اکنون بیش از پیش اهمیت دارد.»

کتاب «بیمه اجتماعی و عدالت اجتماعی» نوشته کارول استس و همکارانش با ترجمه سید وحید میره‌بیگی و بهادر سهرابی از سوی موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...