کتاب «تاریخ اساطیری ایران» نوشته کورش سالاری از سوی انتشارات ره‌آوردمهر منتشر شد. هدف اصلی این مجموعه آشنا کردن خواندگان با مفاهيم اصلی اسطوره و منابع اصلي آن و تاريخ اساطيری ايران است كه ريشه در فرهنگ ايران زمين دارد.

تاریخ اساطیری ایران کورش سالاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اسطوره خود زبانی است برای حقایق، حقایق درونی بشر و حقایق برون از توان و تخیل بشر. وقتی حقایق شكل و تصویر می‌پذیرد،‌ اساطیر چهره می‌نمایند و با تاریخ عجین می‌شوند. اگر افسانه‌ها و قصه‌ها برای خوابیدن است، اسطوره‌ها برای بیداریند، اگر در واقع اشیا ‌و موجودات برای بهره‌وری و تملك هستند، در اسطوره‌ها دارای قداست و منشأ آگاهی و هوشیاریند. اسطوره‌ها آینه‌هایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزاره‌ها منعکس می‌کنند و آنجا که تاریخ و باستان‌شناسی خاموش می‌مانند، اسطوره‌ها به سخن درمی‌آیند و فرهنگ آدمیان را از دوردست‌ها به زمان ما می‌آورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته، اما اندیشمند را در دسترس ما می‌گذارند.

در اين مجموعه اساطير ايران با زبانی ساده و گویا به رشته تحرير آمده است، تا ضمن فهم بهتر مطالب از حجیم شدن غیر ضروری آن اجتناب شود. در فصل اول نخست تعریفی روشن از كلمه اسطوره و چگونگي به وجود آمدن اسطوره و اهميت و فايده آن پرداخته‌ شده است. سپس منابع اصلي براي اساطير ايران معرفي شده است، پس از توضيحات مختصر پيرامون منابع، وارد بحث آفرينش از ديدگاه اساطير ايرانی شده‌ايم، در فصل دوم و سوم به ترتيب رويدادهاي سلسله پيشداديان و كيانيان سخن به ميان می‌آيد و دورانی كه اسطوره به تاريخ می‌پيوندد و رويدادها جنبه تاريخي به خود می‌گيرند و در آخر با پسگفتاري مختصر مجموعه خاتمه می‌يابد.

اسطوره داستان‌هایی است درباره‌ی قوای فوق طبیعی و خدایان که به‌صورت روایت از نسل‌های متوالی به یکدیگر انتقال پیدا می‌کند. اساطیر با داستان‌های پهلوانی افراد بشری و نیز با افسانه‌های جن و پری که برای سرگرمی جعل شده تفاوت دارد. اسطوره‌ها با روایات دینی ارتباط نزدیک دارد و در پاره‌ای ادیان همین اسطوره‌ها تکرار شده است. یکی از غرض‌های اساطیر بیان و توضیح جهان است و سازندگان اسطوره‌ها برای حوادث طبیعی شخصیتی قایل می‌شدند. از سوی دیگر، در زبانِ روزمره «اسطوره» معنی آنچه خیالی و غیرواقعی است، یافته است و مشوق این کاربرد، فرهنگ انگلیسی آکسفورد است که توصیف اسطوره را با این کلمات آغاز می‌کند:

«روایتی که جنبه‌ی افسانه‌ای محض دارد...» این تلقی کاملا گمراه‌کننده است، و از آن چنین برمیآید که اسطوره‌ها را باید داستان‌های نیمه واقعی پنداشت که ممکن است راست یا دروغ باشند. اما منظور از «راست» دقیقاً چیست؟ مهم نیست که داستان از نظر واقعیت صحیح باشد یا نه، آنچه اهمیت دارد مفهوم و معنای اخلاقی آن است. اسطوره‌ها نیز تقریبا به اين منوال هستند. آنچه مهم است صحت تاریخی داستان‌ها نیست بلکه مفهومی است که برای معتقدان آنها دربردارد.

اسطوره‌ها چه اهمیتی دارند؟
داستان‌های اسطوره‌ای تنها قصه‌هایی نیستند که بخواهند نمایشگر پیروزی، شکست، خون‌ریزی و صلح باشند. اگر تنها به پوسته‌ ظاهری آنها نظر شود چیزی جز میسر شدن ناممکن‌ها در دامان خیال یک مردم خلاق دیده نمیشود. اما با قدری دقت متوجه می‌شویم که در پس یک اسطوره مفاهیمی اساسی نقش دارند. اسطوره‌های یک ملتی که حالا زیر خاک غنوده‌اند، در اصل بیان شیوه‌ نگریستن آنها به زندگی است. لمس منظر و پنجره‌ نگاه یک قوم تنها از طریق مطالعه‌ این باورها میسر می‌شود.

درخت اسطوره‌ها‌ از ذهن و جوهر خون مردم سیراب شده است و در نتیجه مطالعه‌ آنها ما را به درک هر چه بیشتر این باورها و ارزش‌ها میرساند. توجه به قدمت اسطوره‌ها و پیشگام بودن آنها در زمینه‌های مختلف خود نشان‌دهنده‌ اهمیت‌شان است. اسطوره واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابله با درماندگی‌ها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس از حوادث غیرمترقبه. قدرت تخیل نهایت فعالیت خود را در این زمینه انجام می‌دهد.

خدایان به این ترتیب خلق می‌شوند و سپس به شهریاران و پهلوانان زمینی تبدیل می‌گردند و گاهی به عکس از شخصیتی تاریخی یا قهرمانی معمولی؛ موجودی اسطوره‌ای شکل می‌گیرد؛ به این صورت که همه‌ ویژگی‌های یک موجود خارق‌العاده را به او نسبت می‌دهند و به تدریج با این ویژگی‌ها؛ قهرمان از صورت موجود بشری عادی خارج می‌شود. از سوی دیگر؛ اسطوره تجسم احساسات آدمیان است به گونه‌ای ناخودآگاه؛ برای تقلیل گرفتاری‌ها یا اعتراض به اموری که برای ایشان نامطلوب و غیرعادلانه است و چون آن را تکرار می‌کنند آرامشی به آنها دست می‌دهد. تکرار این داستان‌ها که در قالب نوعی آیین دینی برگزار می‌شود به آنها حقانیت و واقعیت می‌بخشد.

فايده شناخت اساطير
شاید امروزه ما به غلط با داستان‌های اساطیری به عنوان داستان‌های ابتدایی، دور از واقعیت، حتی به لحاظ مذهبی، دور از واقعیت آسمانی برخورد می‌کنیم. آنها را به عنوان کلمات قدیمی، مفاهیم ذهنی ابتدایی و یا حتی بسیار ساده‌انگارانه، داستان‌هایی مضحک بپنداریم، ولی ما هر چه کنیم نمی‌توانیم از این واقعیت بگریزیم که اسطوره همچنان در دل تاریخ بشر می‌تپد و تداوم و پیوستگی جریان پنهان آن را در رگ‌های تاریخ و اندیشه نمی توان انکار کرد.

با توجه به چنین تداوم آرام ولی عمیق چگونه می‌توان از شناخت اساطیر، شکافتن لایه‌های درونی آن و دست یافتن به هسته‌ی اولیه‌ چنین تفکری سر باز زد. اسطوره زمان خود را به عنوان یک دوره‌ نسبتا مشخص و محدود در زندگی جوامع و اقوام مختلف بشری در دوره‌های تاریخی از گذشته تا حال پشت سر می‌گذارد ولی این به معنای پایان دوره و پایان یک مرحله نیست؛ بلکه پیوستگی آن با تاریخ و جریان آرام ولی مداومش در بستر زندگی و اندیشه‌ بشر امری است انکارناپذیر.

از دیدگاهی که ما تلاش می‌کنیم به اساطیر و هسته‌ مرکزی هر اسطوره نزدیک شویم ناگزیریم که جلوه‌های شاعرانه‌ فوق طبیعی و تخیلی آن را نادیده بگیریم و به گونه‌ای خشن و بسیار زمینی آن را بشکافیم تا بتوانیم به شناخت چگونگی زندگی، جامعه و اندیشه‌ صاحبان آن اساطیر نزدیک شویم. چنین تلاشی برای شناخت صاحبان اساطیر، تنها در همان محدوده‌ زمانی کهن باقی نمی‌ماند و تنها به عنوان یکی بررسی در تاریخ گذشته نیست بلکه ما می‌خواهیم هر چند نه به طور صریح و آشکار ریشه‌ی اندیشه‌ها و تفکرات کنونی همان جوامع را که بی شک متأثر از دوران اساطیریشان هستند، بشناسیم و یا حداقل به شناخت آن نزدیک شویم.

شناخت اساطیر به لحاظ دستیابی به اصل و ریشه مهارها و عوامل محدودکننده‌ ذهن و رفتارهای اجتماعی و یا بالعکس عوامل مشوق و پیش برنده‌ قوم در زمان کنونی میتواند بسیار نتیجه‌بخش باشد. اگر ما بتوانیم ریشه‌ بسیاری از تفکرات، تخیلات و یا اعتقادات خود را بشناسیم، به نوعی آزادی دست خواهیم یافت.

شناخت چرایی و چگونگی بسیاری از حرکت‌های تاریخی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی و غیره‌ ملل نیز در گرو شناخت اساطیر و اندیشه‌های بنیادین‌شان است. چگونگی تبیین آفرینش جهان اغلب به چگونگی تبیین زندگی زمینی و تعیین شیوه‌های آن منجر می‌شود و اخلاقیات و روحیات قومی غالباً از سرچشمه‌ فلسفه‌های آغازین آب می‌خورد.

کتاب «تاریخ اساطیری ایران» نوشته کورش سالاری در 82 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 25 هزار تومان از سوی انتشارات ره‌آوردمهر منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...