بخشی از رباعیات حکیم "عمر خیام" شاعر پرآوازه ایرانی، به ابتکار انتشارات "ایراوونک" ارمنستان و با همکاری رایزنی فرهنگی کشورمان در ایروان به زبان ارمنی منتشر شد. این کتاب توسط "آرشاک آتایان" از فارسی به ارمنی ترجمه شده است.

در مقدمه این کتاب آمده است: «در این مجموعه عمدتا آن دسته از رباعیات عمر خیام منتشر شده‌اند که جهان‌بینی و هنر این شاعر بزرگ ایرانی در آن نمایان است. انتشارات "ایراوونک" چندی است که آثار بزرگان ادبیات جهان را تحت عنوان "ادبیات جهانی" به زبان ارمنی و به صورت کتاب‌های جیبی منتشر می‌کند.»

"رباعیات" عمر خیام پنجمین کتاب از مجموعه "ادبیات جهانی" است که با همکاری رایزنی فرهنگی کشورمان در ارمنستان، این هفته منتشر شد.

انتشارات "ایراوونک" قصد دارد با همکاری رایزنی فرهنگی کشورمان، برخی دیگر از آثار بزرگان ادب فارسی را به ارمنی ترجمه و منتشر کند.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...