شماره هشتم فصلنامه "شیراز" (ویژه شعر معاصر ایران) با ترجمه عربی زندگینامه و اشعار محمدحسین شهریار، نیما یوشیج، سهراب سپهری، پروین اعتصامی و جمعی دیگر از شاعران معاصر در لبنان منتشر شد.

به گزارش کتاب‌نیوز به نقل از واحد خبر حوزه هنری، موسی بیدج - سردبیر فصلنامه عربی زبان «شیراز» - هدف از ترجمه زندگی و آثار این شاعران را بررسی جریان تاریخی شعر معاصر ایران عنوان کرد و گفت: با اینکه شعر معاصر ایران به فراتر از مرزهای ایران راه یافته ولی عرب زبانان هنوز شناخت قابل ملاحظه‌ای از شعر معاصر فارسی ندارند.

وی افزود: «به همین خاطر سعی کردیم در این شماره از فصلنامه «شیراز»، زندگی و گزیده‌ای از آثار ارکان شعر نو فارسی را در کنار معرفی و منتخب اشعار دو شاعر کلاسیک‌ ‌سرا - شهریار و پروین اعتصامی - به عربی ترجمه و منتشر کنیم.»

به گفته بیدج، ترجمه این آثار را شماری از مترجمان آثار ادبی فارسی به عربی همچون سمیر ارشدی، باسم الرسام، جمال کاظم، فرزدق الاسدی، حیدر نجف و محمدالامین عهده‌دار بوده‌اند.

این مترجم اضافه کرد: «در این فصلنامه چشم‌اندازی مختصر اما کامل از جریان معاصر شعر فارسی نیز ارائه شده است تا مخاطبان عرب زبان با شاعران جریان ساز شعر امروز ایران بیشتر آشنا شوند.»

حوزه نشر فصلنامه عربی زبان "شیراز" که مطالب آن توسط مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری تدوین و ترجمه می‌شود، کشورهای عربی و کتابخانه‌ها و دانشکده‌های زبان و ادبیات عرب داخل کشور را دربر می‌‌گیرد.
 

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...