ماریو بارگاس یوسا نمایشنامه‌ای را بر اساس هزار و یک شب با عنوان "شب‌های هزار و یک شب" نوشته که قرار است به زودی روی صحنه برود.

این نویسنده پرویی در مصاحبه ای اعلام کرد که ماه آینده قصد دارد نمایشنامه‌ای را با شخصیت‌های شهریار و شهرزاد و با اقتباس از قصه هزار و یک شب در سه شهر اسپانیا به روی صحنه ببرد.

یوسا تجربه سوم خود را در عرصه نمایشنامه نویسی تجربه ای شگفت انگیز خوانده و در مورد قصه جدید خود گفته است: تمثیل شهرزاد و شهریار، تمثیلی بسیار زنده و غنی است. این قصه ماجرای زندگی سلطان مستبدی است که هر شب را با یک قصه گیج کننده سر می کند و در پایان دست از استبداد برمی دارد و به فردی بخشنده تبدیل می شود. متحول شدن این سلطان مدیون داستان های عاشقانه و عاطفی هزار و یک شب شهرزاد است که او را از مردی مستبد به انسانی دل رحم بدل می سازد.

وی افزوده است: این نمایشنامه از ترجمه قصه های عامیانه فارسی برگرفته شده که چندین قرن پیش توسط مردم گفته شده است. نمایشنامه تازه یوسا با عنوان "شبهای هزار و یک شب" قرار است به کارگردانی "خوان اوله" از دوم تا چهارم جولای در مادرید، 17 تا 18 جولای در سویا و 26 تا 27 همان ماه در سانتاکروز به روی صحنه برود.

از این نویسنده آثاری چون سال‌های سگی، گفتگو در کاتدرال، جنگ آخرالزمان، مرگ در آند، سور بز، چرا ادبیات؟ و... به فارسی ترجمه شده است.
 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...