فرزانه طاهری از سری «اصطلاحات ادبی»، کتاب «انواع ادبی» را ترجمه کرد و ترجمه‌اش از «خانم‌ دالووی» ویرجینیا وولف مجوز انتشار گرفت.

به گزارش ایسنا،‌ «انواع ادبی» که مقالاتی از نویسندگان مختلف است، از سری «اصطلاحات ادبی» است که با ترجمه‌ی مترجمان مختلف، چند جلد آن ترجمه و منتشر شده است.

بعد از «انواع ادبی»، طاهری قرار است از این سری، «اکسپرسیونیسم» و «پیکارسک» را به فارسی ترجمه کند.
از سوی دیگر، «خانم دالووی» ویرجینیا وولف با ترجمه‌ی این مترجم به تازگی مجوز انتشار دریافت کرده است.
این اثر وولف یکی از آثار مهم و تأثیرگذار بر ادبیات قرن بیستم بوده‌ است. روایت‌های این رمان، در خاطرات گذشته‌ی شخصیت‌ها دور می‌زند که در یک روز از ماه ژوئن سال 1923 به یادشان می‌آید.

رمان «عطش آمریکایی» ریچارد رایت با ترجمه‌ی طاهری نیز به گفته‌ی مترجم، بیش از دو سال و نیم است که در انتظار دریافت مجوز انتشار است و اصلاحات خواسته‌شده روی آن، سال گذشته اعمال و دوباره برای دریافت مجوز انتشار ارسال شد؛ اما همچنان منتظر دریافت مجوز انتشار است.
این رمان با ترجمه‌ی طاهری سال 64 منتشر شده بود، که پس از بازبینی توسط مترجم دوباره برای دریافت مجوز انتشار ارائه شد.

از فرزانه طاهری پیش‌تر، ترجمه‌هایی به‌چاپ رسیده، که تعدادی از آن‌ها عبارت‌اند از: مسخ(رمان فرانتس کافکا + درباره‌ی مسخ، نقد و بررسی ولادیمیر ناباکوف)، عناصر داستان (رابرت اسکولز)، مردی دیگر (مصاحبه با گراهام گرینقتل در خانه‌ی کشیش (‌آگاتا کریستیکلیسای جامع (‌ریموند کاروردرس‌هایی درباره‌ی ادبیات روس (ولادیمیر ناباکوف)، طلاق از دید فرزند (ایوت والچاک)، بیمار یا بیمارنما (‌فلدمن و دیگران)، طراحی شهرها (‌ادموند بیکن)، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران (همایون کاتوزیان)، داستان کوتاه؛ از مجموعه مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری (یان ریدو)، مبانی نقد ادبی (ویلفرد گرین و دیگران)، معمای آقای ریپلی (پاتریشیا های اسمیت) و درباره‌ی عکاسی (سوزان سانتاک).

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...