«ابوالمشاغل» نادر ابراهیمی پس از 20 سال تجدید چاپ می‌شود.

در این کتاب نادر ابراهیمی ضمن شرح وقایع زندگی‌اش، درباره‌ی فعالیت‌های گوناگون خود و شغل‌هایی که مدتی به آن‌ها اشتغال داشته است، از جمله کمک‌کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن‌صحرا، کارگری چاپ‌خانه، حساب‌داری و تحویل‌داری بانک، صفحه‌بندی روزنامه، مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره‌ی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلم‌سازی مستند و سینمایی، مصورکردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ و ... صحبت کرده است.

به گزارش ایسنا، «ابوالمشاغل» که چاپ اول آن به سال 1365 باز می‌گردد، توسط نشر روزبهان به چاپ دوم می‌رسد.

همچنین چاپ ششم «مصابا و رویای گاجرات» که شامل 14 داستان کوتاه است تا نمایشگاه کتاب امسال با افزودن عکس‌ها و نقاشی‌هایی از این نویسنده منتشر خواهد شد.

نادر ابراهیمی متولد 14 فروردین‌ماه سال 1315 در تهران است و از آثار او می‌توان به «خانه‌ای برای شب»، «آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخ‌ناپذیر)»، «هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا»، «افسانه‌ی باران»، «در سرزمین کوچک من»‌ (منتخب آثار)، «تضادهای درونی»، «انسان، جنایت، احتمال»، «مکان‌های عمومی»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزل‌داستان‌های سال بد»، «ابن مشغله» (زندگی‌نامه، جلد اول)، «ابوالمشاغل» (زندگی‌نامه، جلد دوم)، «فردا مشکل امروز نیست» اشاره کرد.

او مدتی هست که به علت کسالت شدید توان راه رفتن و سخن گفتن را از دست داده و خانه‌نشین شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...