«ابوالمشاغل» نادر ابراهیمی پس از 20 سال تجدید چاپ می‌شود.

در این کتاب نادر ابراهیمی ضمن شرح وقایع زندگی‌اش، درباره‌ی فعالیت‌های گوناگون خود و شغل‌هایی که مدتی به آن‌ها اشتغال داشته است، از جمله کمک‌کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن‌صحرا، کارگری چاپ‌خانه، حساب‌داری و تحویل‌داری بانک، صفحه‌بندی روزنامه، مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجره‌ی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلم‌سازی مستند و سینمایی، مصورکردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ و ... صحبت کرده است.

به گزارش ایسنا، «ابوالمشاغل» که چاپ اول آن به سال 1365 باز می‌گردد، توسط نشر روزبهان به چاپ دوم می‌رسد.

همچنین چاپ ششم «مصابا و رویای گاجرات» که شامل 14 داستان کوتاه است تا نمایشگاه کتاب امسال با افزودن عکس‌ها و نقاشی‌هایی از این نویسنده منتشر خواهد شد.

نادر ابراهیمی متولد 14 فروردین‌ماه سال 1315 در تهران است و از آثار او می‌توان به «خانه‌ای برای شب»، «آرش در قلمرو تردید (یا: پاسخ‌ناپذیر)»، «هزارپای سیاه و قصه‌های صحرا»، «افسانه‌ی باران»، «در سرزمین کوچک من»‌ (منتخب آثار)، «تضادهای درونی»، «انسان، جنایت، احتمال»، «مکان‌های عمومی»، «در حد توانستن» (شعرگونه)، «غزل‌داستان‌های سال بد»، «ابن مشغله» (زندگی‌نامه، جلد اول)، «ابوالمشاغل» (زندگی‌نامه، جلد دوم)، «فردا مشکل امروز نیست» اشاره کرد.

او مدتی هست که به علت کسالت شدید توان راه رفتن و سخن گفتن را از دست داده و خانه‌نشین شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...