هشتمین چاپ ترجمه عبدالکریم رشیدیان از «هستی و زمان»[sein und zeit] (Being and Time) مارتین هایدگر [Martin Heidegger] توسط نشر نی منتشر شد. این کتاب را مهم‌ترین اثر فلسفی قرن بیستم نامیده‌اند.

هستی و زمان [sein und zeit] (Being and Time) مارتین هایدگر [Martin Heidegger]
به گزارش ایبنا، نشر نی هشتمین چاپ ترجمه عبدالکریم رشیدیان از «هستی و زمان» مارتین هایدگر را با شمارگان هزار نسخه، ۶۶۴ صفحه و بهای ۹۶ هزار تومان منتشر کرد.

چاپ هفتم این ترجمه در سال گذشته (۱۳۹۷) با شمارگان هزار نسخه و بهای ۶۵ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت. نخستین چاپ ترجمه رشیدیان از «هستی و زمان» در سال ۱۳۸۹ با شمارگان دو هزار نسخه و بهای ۱۹ هزار و ۸۰۰ تومان منتشر شده بود.

هایدگر را فیلسوف «هستی» یا «وجود» (Sein) نامیده‌اند. «هستی‌شناسی بنیادین» او در سنت «فلسفه زندگی» (Lebensphilosophie) می‌گنجد: فلسفه‌ای که دغدغه‌اش اقتضائات زندگی ملموس بشری است نه انتزاعات عقلی محض. همه تأملات هستی‌شناختی هایدگر در نقد سنت فلسفی غرب، از یونان پس از سقراط تا عصر مدرن، با این هدف است که آن شالوده متافیزیکی غلطی را که بنای هستی و زندگی بر روی آن استوار بوده متلاشی يا Destruction كند و این بنا را بر مبنای شالوده‌ای، که خود مدعی بود از زمان افلاطون تا نیچه مورد غفلت واقع شده، از نو استوار سازد.

«هستی و زمان» مهم‌ترین اثر مارتین هایدگر و به تعبیر بسیاری مهم‌ترین کتاب فلسفی قرن بیستم است. عموم فیلسوفان و اندیشمندان جهان پس از انتشار این کتاب در غرب، تحت تاثیر آن قرار گرفتند. بجز موافقان، مخالفان منظومه فکری و نظام فلسفی هایدگر، نیز تحت تاثیر این کتابند.

مقدمه این کتاب «شرح پرسش از معنای هستی» نام دارد که به دو فصل تقسیم می‌شود: «ضرورت، ساخت و تقدم پرسش از هستی» و «وظیفه دوگانه در پردازش پرسش هستی، روش پژوهش و طرح کلی آن».

بخش اصلی کتاب با عنوان «تفسیر دازاین بر پایه زمان‌مندی و تبیین زمان به مثابه افق استعلایی پرسش از هستی» نیز به دو قسمت تقسیم می‌شود: «تحلیل بنیادی تمهیدی دازاین» و «دازاین و زمان‌مندی». قسمت نخست به ۶ فصل با این عناوین تقسیم می‌شود: «شرح وظیفه یک تحلیل تمهیدی از دازاین»، «در ـ جهان ـ هستن به طور کلی به مثابه تقویم بنیادی دازاین»، «جهانیت جهان»، «در ـ جهان ـ هستن به مثابه همبودی و خود بودن. «کسان»، «در ـ هستن به ما هو در ـ هستن» و «پروا به مثابه هستی دازاین».

قسمت دوم از بخش اصلی نیز شامل ۶ فصل با این عناوین است: «کل هستن ممکنِ دازاین و هستن به سوی مرگ»، «شهادت دازاین گونه بر هستن توانستنی خودینه و مصممیت»، «کل هستن توانستنِ خودینه دازاین و زمان‌مندی به مثابه معنای اونتولوژیکی پروا»، «زمان‌مندی و هرروزگی»، «زمان‌مندی و تاریخ مندی» و «زمان‌مندی و درون زمان‌مندی به مثابه سرچشمه مفهوم عامیانه زمان».

[این کتاب برای نخستین بار بار تحت عنوان «وجود و زمان» با ترجمه منوچهر اسدی و توسط انتشارات پرسش در سال ۱۳۸۵ منتشر شد. سپس در سال 1388 با ترجمه سیاوش جمادی و عنوان «هستی و زمان» توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.]

رشیدیان در مقدمه خود اشاره کرده که در روند ترجمه‌اش از «هستی و زمان» ترجمه سیاوش جمادی را نیز به عنوان یک منبع استفاده کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...