به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، نشر اسم تازه‌ترین کتاب خود با نام «بلند شو قهرمان» اثر علیرضا جوانمرد را روانه‌ بازار کرد.

جوانمرد که پیش از این نیز مجموعه داستان کوتاهی با نام «پیشانی‌نوشت‌ها» را توسط نشر اسم منتشر کرده بود، در این اثر نیز همچون داستان‌های کوتاه خود، داستانی پست‌مدرن را برای مخاطب روایت می‌کند.

شخصیت اصلی داستان، قهرمان یوسفی کارمند پست‌خانه‌ای در پارک است، در حالی که همسرش، ساقی، کیلومترها آن‌طرف‌تر در گالری‌های نیویورک می‌گردد تا استعداد هنری‌اش را شکوفا کند.

تنها همنشین قهرمان یوسفی، پس از یاد یار مهربانش، آقای «مرد» است، مرد بزرگوار مهربان و حکیمی که کتاب مقدسی دارد به نام «ملکوت».

در پشت جلد کتاب نیز می‌خوانیم: «باید از دوست شفیق و رئیس رفیقم، آقای ساقدی که این امکان را برای همسرم، ساقی عزیز، فراهم کرده تشکر کنم و روی پایم بایستم و مسابقۀ مشت‌زنی را ادامه دهم و با یک ضربۀ معجزه‌آسای ناهنگام حریف را از پا دربیاورم، نه به خاطر خودم بود که ترجیح می‌دادم همین ‌جا بخوابم؛ من کلا خواب را به بیداری ترجیح می‌دهم- به خاطر این مردم شریف، همۀ این تماشاچیان حاضر در سالن «ارث» که با شور و هیجان، همۀ امیدشان را به من بسته‌اند و فریاد می‌زنند: «بلند شو قهرمان! بلند شو»!

رمان «بلندشو قهرمان» در 80صفحه و با قیمت ۲۴ هزارتومان از سوی نشر اسم روانه‌ بازار شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...