کتاب «رمز طنز»، مجموعه درس‌گفتارهای سه‌ساله مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنزپرداز فقید، به همت بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران در قالب کتاب گردآوری، چاپ و رونمایی شد.

به گزارش ایرنا، ابوالفضل زرویی نصرآباد (۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ - ۱۰ آذر۱۳۹۷) شاعر، پژوهشگر و یکی از تاثیرگذارترین استادان طنزنویسی در ایران به شمار می‌آید. وی با اسم‌های مستعاری؛ مانند ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل در نشریات مختلف طنز نشریات مؤسسه گل‌آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس و تماشاگران طنز نوشت.

وی همچنین به مدت طولانی به تحقیق و تتبع در نشریات طنز ایران پرداخت و دوره‌های تدریس و طنزخوانی مختلفی را در مراکز گوناگون چون حوزه هنری مانند حلقه رندان و فرهنگسرای نیاوران اداره کرده بود و در ساخت برنامه های رادیویی نیز دستی داشت. نام برخی از آثار این شاعر عبارت است از؛ مجموعه بامعرفت‌ها، بزن قدش، آش آلو، پیقولاد، تراژدی شاعر و اتوبوس، خرپژوهی، حدیث قند پاره ترین قسمت دنیا، شباخندگان، شبانه، سر به... سر، راز سر دیوار، سبز نای عاطفه.

کتاب رمز طنز حاصل سلسله درس‎گفتارهای زنده‎یاد ابوالفضل زرویی نصرآباد است که به صورت مداوم از سال ۱۳۹۴ در نخستین دوشنبه هر ماه با حضور طنزپردازان و علاقمندان به طنز در فرهنگسرای نیاوران برگزار می‎شد. در این مجموعه نشست‎ها در هر جلسه ضمن ارائه درس‎گفتارهای ابوالفضل زرویی نصرآباد درباره طنز و رموز آن، کتاب «اخلاق‌الاشراف» عبید زاکانی (شاعر طنزپرداز قرن نهم) شرح و تفسیر می‎شد. شعرخوانی و نقد شعر از دیگر برنامه‎ های این جلسات بود که از دی سال ۱۳۹۴ در فرهنگسرای نیاوران آغاز و تا پایان حیات زنده‎یاد زرویی نصرآباد ادامه داشت.
در ابتدای این مراسم و پس از پخش بخش هایی از نشست های رمز طنز به مدیریت ابوالفضل زرویی نصرآباد، سردبیر سابق مجله گل آقا گفت: ابوالفضل زرویی نویسنده ای شناخته شده بود در حدی که کیومرث صابری بنیانگذار گل آقا همیشه او را به عنوان نویسنده تذکره المقامات معرفی می‎کرد. در همان روزهای اول حضورش جوانی بیست و سه چهار ساله بود که خوب تذکره المقامات را می‎نوشت و می‎توانست نقیضه و نظیره زیبایی از آثار کهن ایجاد کند.

صابری از همان ابتدا شیفته قلم و ذوق این جوان بیست و یکی دو ساله شد تا جایی که گفت خوشحالم اگر روزی بمیرم می‎دانم زرویی هست و قلم طنز دست او می‎افتند. اما تمام ماجرا به ذوق و قریحه ختم نمی‎شد. ابوالفضل زرویی بسیار مشتاق و جستجوگر بود و بسیار می‎خواند.

سردبیر سابق مجله گل آقا ادامه داد: طنز به معنای امروزی آن به دوره پس از مشروطه و نوشته‎های علی اکبر دهخدا باز می‎گردد. در آن روزگارکسانی که سراغ طنز می‎رفتند بیشتر ذوق و قریحه داشتند و تجربیاتشان را سینه به سینه منتقل می‎کردند. افراد با تحصیلات دانشگاهی که مشخصا بخواهند درباره طنز تحقیق و سبک شناسی کنند انگشت‎شمار بودند. زرویی از معدود کسانی بود که از همان ابتدا به این نکته توجه داشت.

از همان سال‎های نخست او کارهای متفاوت تحقیقی طنز را آغاز کرد. مثلاً رندی و طنز در غزلیات حافظ، یا شوخ طبعان روحانی، و حتی موضوع پایان نامه‎اش را سبک شناسی دو کلمه حرف حساب انتخاب کرد. زرویی علاقمند بود تا در حیطه‎های مختلف طبع‎آزمایی کند. دوست داشتیم زرویی بیشتر می‎نوشت و امروز آثار بیشتری از او بر جای می‎ماند. اما جای خوشبختی است که او به تدریس هم روی آورد و این درس‎ها به کتاب رمز طنز تبدیل شده است و این تجربیات در اختیار افراد بیشتری قرار می‎گیرد.

زرویی اهل مطالعه بود و طنز را جدی می‌ گرفت

محمد سلمانی، شاعر و دبیر جشنواره شعر نیاوران نیز درباره ابوالفضل زرویی گفت: زرویی بر خلاف معمول اهل مطالعه بود در همان ابتدای جوانی هم تذکره اولیا را خوانده بود و درست هم خوانده بود. آثار او هم نشان می ‎داد مطالعه دقیق داشته است. اشعار این شاعر سهل و ممتنع بود و این مهم نشان می دهد او به خوبی سعدی را هم کامل مطالعه کرده است. زرویی طنز را جدی می گرفت و خیل عظیمی از شاعران طنزپرداز را آموزش داد.

سید عباس سجادی، مدیر عامل بنیاد آفرینش‎های هنری نیاوران نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: با همه اندوهناکی بابت اینکه دوست داشتم کتاب رمز طنز در زمان حیات زرویی منتشر شود، خوشحالم به قولی که به زرویی دادم عمل کردم.

وی افزود: در دورانی بسر می بریم که دوره ابوالفضل زرویی ها نیست. ابوالفضل زرویی به دلیل بی مهری هایی که دید و کم توجهی هایی که به او شد از تهران کوچ کرد و در گوشه ای از احمد آباد مستوفی خلوت گزید و دچار خودتخریبی شد. کسانی که باعث این خود تخریبی وی شدند از جمله کسانی بودند که زیر تابوتش را گرفته بودند.

سجادی همچنین درباره کتاب رمز طنز گفت: به خاطر ارادتی که به او داشتم و نیز به دلیل آنکه او را از عزلت و خلوت گزیدگی در بیاورم به نوعی در رودربایستی قرار دادم و هر ماه یک بار به فرهنگسرای نیاوران کشاندم تا بخشی از اندوخته های ارزشمندش را در اختیار علاقمندانش بگذارد و این درس‌گفتارها ثبت و ضبط شود.

این کتاب شامل ۳۲ جلسه حضور ابوالفضل زرویی نصرآباد در جلسات رمز طنز است که با عشق و علاقه چاپ شده است. از استاد بی ادعا جناب اکبر کتابدار ممنونم که هنگامی که از او خواهش کردم این جلسات را مدیریت کنند با عشق و ارادتی که به ابوالفضل داشت پذیرفت. کتابدار که خود پژوهشگر و صاحب نظری بی بدیل در شعر و ادبیات است با افتادگی و بزرگواری این زحمت را پذیرفت، جلسات رمز طنز را مدیریت و به آن سامان داد و برای پیاده کردن صوت‎ها و تصاویر بسیار تلاش کرد.

محمد زرویی نصرآباد به نمایندگی از طرف خانواده این نویسنده نیز در این مراسم حضور داشت. وی همچنین در سخنانی با تشکر از کسانی که در پدید آمدن این کتاب نقش داشتند در انتهای صحبت هایش برای اولین بار یکی از اشعار خوانده نشده ابوالفضل زرویی نصر آباد را برای حاضران در سالن خواند. کتاب رمز طنز، شامل درس‎گفتارهای ابوالفضل زرویی نصرآباد به کوشش سید عباس سجادی توسط انتشارات بنیاد آفرینش های هنری نیاوران منتشر و روانه بازار نشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...