به‌همراه انتشار دوباره‌ی "انفجار در کلیسای جامع" پس از 30 سال، سروش حبیبی داستان‌های کوتاه "هرمان هسه" را ترجمه ‌می‌کند.

او داستان‌هایی از هسه را گزینش کرده و در حال ترجمه‌ی آن‌هاست.این مترجم پیش از این، ترجمه‌ی «نارتسیس و گلدموند»، «افسانه و سه داستان دیگر» و «داستان دوست من» را از هرمان هسه منتشر کرده است.

همچنین «انفجار در کلیسای جامع» نوشته‌ی الخو کارتانیه - نویسنده‌ی کوبایی - و تنها کتاب این نویسنده است که در ایران منتشر شده است. این اثر قبل از انقلاب با ترجمه‌ی حبیبی منتشر شده بود، که بعد از 30 سال با بازنگری مجدد، آن را با عنوان اصلی‌اش، «عصر روشنگری»، منتشر خواهد کرد.

همچنین ترجمه‌ی سروش حبیبی از مجموعه‌ی داستانی از لئو تولستوی به پایان رسیده و آن را را به نشر چشمه سپرده است. داستان «زنگ‌بار» (دلیل آخر) آلفرد آندرچ - نویسنده‌ی معاصر آلمانی - شامل هشت داستان نه چندان کوتاه و نه خیلی بلند نیز به زودی از سوی نشر یادشده منتشر خواهد شد.

از جمله داستان‌های این مجموعه به مرگ ایوان ایلیچ، ارباب و بنده، شیطان و سونات کرویتزر می‌توان اشاره کرد که ترجمه‌ی بعضی از آن‌ها پیش از این در ایران منتشر شده است. همچنین «زندگی و سرنوشت» نوشته‌ی واسیلیچ روسمان، اثر دیگری از این مترجم است که توسط انتشارات نیلوفر منتشر خواهد شد.

به گفته‌ی حبیبی، این اثر، جنگ و صلح قرن بیستم نام گرفته است. اثر یادشده هشت سال قبل توسط انتشارات سروش منتشر شده بود، که به گفته‌ی مترجم، به‌دلیل خوب معرفی نشدن، بازتابی نداشت و حالا با ویرایشی تازه منتشر می‌شود.

از جمله ترجمه‌های این مترجم ساکن فرانسه به «ژرمینال» (امیل زولا)، «انقلاب مکزیک»، «جن‌زدگان» (داستایوفسکى)، «جنگ و صلح» و «آنا کارنینا» (لئو تولستوى)، «شب‌هاى هند» و «میدان ایتالیا» (آنتونیو تابوکى)، «خداحافظ گارى کوپر» و «سگ سفید» (رومن گارى) و «طبل حلبى» (گونتر گراس) می‌توان اشاره کرد.

هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...