گاردین: از زمانی که صنعت چاپ پا گرفت و نویسندگی رونق، همیشه مشاهیر و انسانهایی که نسبت به همنوعان خود یک سر و گردن بالاتر بودند مورد توجه استادان قلم قرار داشته‌است. این بار بر خلاف روند گذشته که همیشه نکات مثبت و چهره مطلوب زندگی مشاهیر گفته می شد "پل جانسون" نویسنده و مقاله نویس روزنامه دیلی میل در جدیدترین کتابش "مشاهیر: از چاوسر تا والت دیزنی" (Creators: From Chaucer to Walt Disney ) یک دوجین از مشاهیر از جمله شاعران و نویسندگان گرفته تا نقاشان و فیلمسازان را جمع کرده است.

 در این کتاب که انتشارات Weidenfeld & Nicolson در 320 صفحه منتشر کرده است، جانسون زندگی و شرح حال 17 تن از مشاهیر برجسته شعر ، نقاشی ، موسیقی ، رمان ، فیلم و سینما و حتی طراحی لباس را معرفی کرده و مورد نقد و بررسی قرار داده است.

 جانسون با بهره گیری از بیوگرافی مشاهیر سعی کرده بیشتر از اینکه به تعریف و تمجید این افراد بپردازد رفتار ضعیف اجتماعی مشاهیر را زیر سوال ببرد. پل جانسون دیپلمات سابق و نویسنده و تحلیلگر کنونی اگرچه در کتاب جدیدش جملات جذاب و ادبی را با واژه های تند و زننده درباره شخصیت های حاضر در کتاب آمیخته است ولی از انتشار کتابش هدف بالاتری را دنبال می کند. در حقیقت با اشاره به نقاط مثبت و منفی زندگی مشاهیر می خواهد نوعی راهنمایی اخلاقی در اختیار خوانندگان خود قرار دهد.

 جانسون در کتابش از چاوسر نویسنده و شاعر انگلیسی به نیکی یاد می‌کند، به آلبرت دوور نقاش آلمانی (مشهور به داوینچی آلمان) ادای احترام می کند، از شکسپیر برای خواننده یک بت می سازد، ویکتور هوگو و مارک تواین را نماد داستان پردازی معرفی می کند و روحیه معنوی الیوت را با وجود افکار ضد یهودی‌اش می ستاید و حتی داستان زندگی بالنسیگا ( Balenciaga) خیاط اسپانیایی و تکنیک ها و طراحی لباس وی از چشم جانسون دور نمی ماند.

 از طرفی از فیلمسازان والت دیزنی مثل گودارد ( Godard) و ولس (Welles ) به خاطر خلاقیت و ذوق هنری بالا به عنوان انسانهایی در حد مشاهیر یاد می‌کند. وی معتقد است کسانی که بتوانند از حیوانات شخصیت های محبوبی در میان فرهنگ عامه مردم بسازند حتماً انسانهای برجسته ای محسوب می شوند.

 ولی آن روی سکه این کتاب چهره ای متفاوت از مشاهیر ارائه شده است؛ جانسون که ظاهراً تعصب شدیدی به فرهنگ و زبان انگلیسی دارد تنها از شکسپیر و چاوسر انتقاد نکرده و آنها را به صراحت کامل کننده ادبیات انگلیس معرفی می کند. با اشاره به سفیدبرفی و هفت کوتوله ساخته ادگار هوفر، نویسندگان و متحرک سازان سالهای 1940 میلادی را به الهام از افکار کمونیستی متهم می کند.

 جانسون وقتی از نقد سینماچی‌ها خسته می شود، نقاش ها را سوژه خود قرار می دهد. وی پیکاسو را به عنوان هنرمندی توانا، ولی منزوی و دور از اجتماع معرفی کرده است.

 در دوره نقاشی های آبی (در این دوره نقاشان از رنگهای سرد برای خلق آثارشان استفاده می‌کردند) پیکاسو اگرچه آثار شگفت انگیزی خلق می کند ولی جانسون اعتقاد دارد پیکاسو در نقاشی هایش بیش از حد در افکار شخصی اش فرو رفته و نوعی هیولای کوچک ولی قدرتمند ساخته است.

 از این نکته نیز نباید غافل شد که وقتی نوبت به شکسپیر و هملت می رسد به جای بررسی و نقد، جانسون به خاطرات دوران کودکی و گروه تاتر مدرسه اشاره می کند که چگونه بازی در نقش هملت، نوجوانی او را شکل داده است.

 او در حالی که از غرور پیکاسو در نقاشی هایش انتقاد می کند ولی از سخنرانی های هملت به عنوان کلماتی جاودانی یاد می کند: ذهنش پر از فلسفه جهان است و به ندرت به این دیوار درونی جسم می پرازد تا رگهای تودرتوی کلمات کریستالی را برجسته کند...

http://books.guardian.co.uk/print/0,,32950828-110738,00.html

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...