نمایشنامه «دروغ دوگانه»، دویست و پنجاه سال پیش از سوی ناشر آثار «ویلیام شکسپیر» منتشر شد، اما همواره بر سر نویسنده اصلی آن مناقشه بوده است.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، پروفسور برین هموند از دانشگاه ناتینگهام پس از ده سال تحقیق اعلام کرده است این نمایشنامه به شکسپیر تعلق دارد.

«دروغ دوگانه» صد سال پس از مرگ شکسپیر در سال 1728 منتشر شد. پروفسور هموند بر این باور است این نمایشنامه در حقیقت نسخه‌ای از نمایشنامه بلند «کاردنیو» اثر ویلیام شکسپیر و همکار دائمی او جان فلچر است.
 
بر اساس تحقیقات استاد دانشگاه ناتینگهام، نمایشنامه «کاردنیو» توسط شکسپیر و فلچر نوشته شد و دو بار در سال 1613، سه سال پیش از مرگ شکسپیر، به اجرا درآمد. بعدها، لوئیز تئوبالد، ناشر اثر، اعلام کرده بود که سه نسخه از نمایشنامه اصلی را در دست داشته ولی آن‌ها گم شده‌اند. سرانجام در سال 1728 او نسخه‌ای اقتباسی از این اثر را منتشر کرد.

منتقدان از آن پس هرگز نمایشنامه «دروغ دوگانه: عاشقان دیسترست» را در زمره شاهکارهای نمایشی شکسپیر به حساب نیاورده‌اند.
 
هموند می‌گوید: «هرگز نمی‌توان «دروغ دوگانه» را با «کاردنیو» مقایسه کرد، چرا که نسخه دستنویس «کاردنیو» گم شده است. اما اگر به متن نگاه کنیم می‌توانیم رد قلم سه نویسنده را در اثر دنبال کنیم.
ویلیام شکسپیر، جان فلچر و لوئیز تئوبالد».
 
نمایشنامه «دروغ دوگانه» مانند «هملت» یا «شاه لیر» در سری نمایشنامه‌های پرابهت شکسپیر منتشر نخواهد شد. با این حال، شرکت رویال شکسپیر اعلام کرده نسبت به بازنویسی و انتشار آن اقدام خواهد کرد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...