بررسی چیستی وحی در آرای فارابی و ملاصدرا، موضوع کتاب «وحی‌شناسی فلسفی» است.

دکتر حسن یوسفیان در گفت‌وگو با ایبنا، ضمن بیان این مطلب، اظهار کرد: این اثر برای رسیدن به مقصود، به تبیین و سپس نقد و بررسی درون دینی و برون دینی آرای فارابی و
ملاصدرا می‌پردازد.

وی افزود: نقدی که مناسبت بیشتری با آرای این دو فیلسوف دارد، نقد برون دینی یا عقلانی است، زیرا آنان دارای دیدگاه‌هایی فلسفی و مبتنی بر مبانی هستی‌شناسانه و انسان شناسانه‌اند. در ادامه این بررسی‌ها، دیدگاه‌های این دو فیلسوف درباره وحی، با استفاده از روش درون دینی، با نظر قرآن انطباق داده می‌شود.

یوسفیان دیدگاه این اندیشمندان درباره وحی را دارای اجزای متعددی برشمرد و گفت: هر یک از این اجزا نیازمند تطبیق با آموزه‌های قرآنی‌اند.

وی افزود: بر اساس یکی از نظریه‌های این دو فیلسوف، وحی حاصل اتصال نفس نبی با عقل فعال است. آنان عقل فعال را جبرییل می‌پندارند. این نظریه به نحوی با قرآن سازگار است. نظریه اتصال نبی با عقل فعال، ابتدا از سوی
فارابی بیان شد و سال‌ها بعد از سوی ملاصدرا ادامه یافت. وی نیز که بر مباحث دینی تأکید داشت، در پی غنی‌تر کردن این نظریه بود، اما سرانجام نظریه هر دوی آنها دارای یک شالوده است و به یک نتیجه می‌انجامد و به همین خاطر نقدهای یکسانی به آنها وارد می‌شود.

یوسفیان بخش دیگری از نظریات آنان درباره وحی را با آموزه‌های قرآن سازگار ندانست و گفت: نظریه برخوردار بودن نبی از قوه حدس و تعریف وحی بر اساس آن، مطابق با نظر قرآن نیست و می‌توان چنین ادعا کرد که کلیت دیدگاه‌های این دو فیلسوف با آموزه های دینی انطباق ندارد.

وی در پایان گفت: نگارش این کتاب پایان یافته است و از سوی انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)
می‌رسد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...