کتاب «اسطوره، ادبیات و هنر»‌ نوشته ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر،‌ «اسطوره و نماد در ادبیات و هنر» و «اسطوره آفرینش در کیش مانی»‌ از دیگر کتاب‌هایی هستند که این اسطوره‌شناس با رویکرد مشابه «اسطوره، ادبیات و هنر» نوشته و توسط چشمه چاپ شده‌اند. اسطوره از نظر اسماعیل‌پور از جنبه‌های گوناگون ادبیات و هنر و شاخه‌های پرشمار آن‌ها مایه‌ور است و ژانری بینارشته‌ای است که گستره پهناوری از حماسه، تراژدی، ادبیات نمایشی، شعر، نگارگری و تندیسگری را در روزگاران گذشته در بر می‌گرفته و در روزگار کنونی هم افزون بر آن‌ها در هنر هفتم یعنی سینما هم تاثیرگذار و بسیار نافذ بوده است.

از نظر این پژوهشگر می‌توان اسطوره را ژانری ادبی یا هنری دانست. اسطوره در طول عمر تاریخ و فرهنگ، در هر سرزمین و در ناخودآگاه جمعی هر قومی ریشه دوانده و چه‌بسا از اقلیمی به اقلیم دیگر رخنه کرده است. اسماعیل‌پور معتقد است اسطوره می‌تواند یک نوع ادبی باشد و با هنر پیوندی دیرینه دارد. اسطوره بهره‌مند از اندیشه، خیال، نماد و تصویرسازی‌های درونی است و بدیهی است که ذات ادبیات و هنر هم این‌چنین است. اگر شعر به روایتی «گره‌خوردگی اندیشه و احساس در قالبی مخیل و موزون» باشد، اسطوره نیز چنین است و بارِ نمادپردازی و غور در ناخودآگاه جمعی را هم به دوش می‌کشد.

مولف کتاب ۳ مفهوم مورد نظر را در ۳ بخش مورد بررسی و تفسیر قرار داده است: بخش نخست: اسطوره و اسطوره‌شناسی، بخش دوم: اسطوره و ادبیات و بخش سوم: اسطوره و هنر.

در بخش اول، این عناوین آمده‌اند: درآمدی بر اسطوره و اسطوره‌شناسی، چشم‌اندازهای نقد اسطوره‌شناختی، افسانه اسطوره، اسطوره آداپا: نخستین انسان، اسطوره دمتر_پرسفونه، اسطوره تولد بودا. دومین بخش کتاب هم دربرگیرنده این عناوین است: شخصیت‌های حماسی شاهنامه و اسطوره‌های هندی، شاهنامه: گذار از اسطوره تا حماسه، دگردیسی سه‌شخصیت: تریتَه‌آپتیَه ثرَئتَئونَه و فریدون، کی‌کاووس و کاویه‌اوشَنَس، اسطوره آسمان‌پیمایی کی‌کاووس، رستم و ایندرا، آشیل_اسفندیار و هکتور_ رستم در ایلیاد و شاهنامه، اسطوره کی‌خسرو، حماسه ملی هادینگوس.

پیونده اسطوره و هنر، نقد اسطوره هنر، درآمدی بر هنر مانوی، زیبایی‌شناسی در هنر و ادبیات مانوی، بازسازی ارژنگ مانی، اسطوره‌پردازی ماه در هنر مانوی و درهم‌آمیزی زمان‌ومکان و اسطوره‌سازی در هنر هم موضوعاتی هستند که در بخش سوم کتاب مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

اسفندیار به گونه‌ای در تعارض قرار می‌گیرد. پیش پدر، رستم را محق می‌داند و چون به رستم می‌رسد، حق به گشتاسب می‌دهد؛ این تعارض ناشی از احساس متضاد اوست؛ و همین دوگانگی شخصیتِ او را در زابلستان دستخوش تزلزل کرده است. او ذاتا مرد صریح و ساده‌دلی است، ولی این‌جا ناچار است نقش بازی کند؛ زیرا، از آن‌جا که به ماموریت خود معتقد نیست، از یک باور به باور دیگر و از یک احساس به احساس دیگر نوسان می‌کند. چون به سیستان می‌رسد، در اتهام بستن به رستم با پدر هم‌داستان می‌شود که از «آرایش بندگی» گشته است و راه ناسپاسی گرفته، و حال آن‌که پیش از آن گفته بود که «نکوتر زو به ایران» کسی نیست، «بزرگ است و با عهد کی‌خسرو است» و «همه شهر ایران بدو زنده‌اند.» (اسلامی ندوشن، ۱۳۵۴: ۱۳۵)

اسفندیار شاهزاده‌ دین‌آورِ هم‌روزگار زرتشت و پشتیبان دین نو بود، در حالی که رستم پهلوانِ قومی بود که در واپسین سده‌های پیش از میلاد به قلمرو سیستان کوچ کردند. از این‌رو، بین اسفندیار و رستم از نظر زمانی فاصله بسیاری وجود داشت. پس، این رویارویی بیش‌تر جنبه اساطیری باید داشته باشد و جنبه تاریخی‌اش کم‌رنگ می‌نماید.

درباره عامل ستیز دو پهلوان گزارش‌ها و نظرهای متفاوتی هست. یکی این‌که رستم شخصیتی غیردینی است و سبب جنگ اسفندیار با او پرهیز رستم از درآمدن به کیشِ زرتشت است. البته با توجه به فاصله زمانی اسفندیار و رستم، این امر بعید می‌نماید. از این گذشته، براساس خود شاهنامه و برخی متون کهن، ستیز دو پهلوان جنبه دینی ندارد. روایت دینی به‌ظاهر ماخوذ از نوشته‌های دینی زرتشتیان، از جمله خدای‌نامه ساسانی است (خطیبی، ۱۳۷۶: ۱۵۹) و گزارش غیردینی احتمالا بر پایه روایات سکایی در ساخت روایات ملی ایران وارد شده است. (خالقی مطلق، ۲۰۰۶: ۳۲۸)

این کتاب با ۳۸۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...