«سال 68 شاعر بیست ویکی دوساله و تازه کاری بودم و به تهران رفته بودم. دوست داشتم در جلسه‌های شعر شاعران مطرح آن دوران شرکت کنم. می‌دانستم جلسه شعری هست در بازارچه کتاب که مرحوم امین پور مجری آن است. با یوسفعلی میرشکاک همراه شدم و به آن جلسه رفتم. من خیلی دوست داشتم در این جلسه شعرخوانی داشته باشم، اما متأسفانه بحثی ادبی بین شعرا پیشامد کرد و فرصت نشد شعری بخوانم و خب به اقتضای احوال جوانی کمی دلگیر شدم.

قیصر

بعد از جلسه مرحوم قیصر به من که چهره جدید و جوانی بودم برایشان که در این جلسه حاضر شده است، نزدیک شد و گفت وگو و حال واحوالی با هم کردیم و به نوعی ایشان از من دل جویی کرد و من هم بیتی از بیدل خواندم که چنین است: خوشم که عشق نکرد امتحان پروازم.... هنوز مصراع دوم که می‌گوید: شکسته بالی من در قفس نهان گردید را نخوانده بودم که قیصر پیش دستی کرد و گفت: نه! شما اصلا هم شکسته بال نیستید و مشخص بود که این شعر بیدل را در خاطر دارد و خلاصه من را مورد مهربانی و تفقد خود قرار داد. تا اینکه سه چهار سال بعد دوباره فرصت دیدار ایشان برایم در جلسه شعر جوان پیش آمد و قیصر شعرهای شاعرانی را نقد می‌کرد که در کنگره شرکت کرده بودند. در این فاصله شعر من هم بیشتر رشد کرده بود و تازه آن شعرِ مسافر را سروده بودم: و آتش چنان سوخت بال و پرت را {...}. قیصر آن روز خیلی من را تشویق کرد و نکات شعرم را بررسی کرد. این برایم خیلی مؤثر بود.

نکته مهم در شعر قیصر به نظر من «جامعیت و تعادل» در شعر اوست. جامعیت به این معنی که او در قالب‌ها و موضوع‌های مختلف شعر سروده است از جنگ و ظهور موعود گرفته تا موضوع‌های اجتماعی و زندگی روزمره و شهری انسان‌ها و مضامین عاشقانه و... طیف موضوع‌های مختلفی که این شاعر سراغشان رفته طبیعتا طیف وسیعی از مخاطبان را برای او فراهم آورده است. ویژگی دیگر یعنی تعادل در شعر او این است که در هیچ کدام از عناصر شعری و موضوع ها، کارش به افراط نکشیده است و مخاطب را دل زده نمی‌کند. به همین علت شعر امین پور، شعری متنوع و دارای محبوبیت بین مخاطبان است و ماندگارشده است.»

شهرآرا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...