یک رونوشت از نخستین نسخه ترجمه کتاب «دن کیشوت» متعلق به سال 1675 توسط یک نویسنده بریتانیایی به مجموعه‌ای قیمتی از کتاب‌های نویسنده صاحب نام قرن شانزدهم اسپانیا «میگل دو سروانتس» در شهر «آزول» آرژانتین افزوده شد.

به گزارش ایبنا و به نقل از هرالد تریبون، شهر آزول از 2 سال پیش به دلیل تلاش‌های فراوان و چشمگیر مسوولانش برای جمع‌آوری، حفاظت و انتشار آثار میگل دو سروانتس به «سروانتس سیتی» مشهور شده است.
 
ماجرای اهدای این کتاب به سفر "جولیان بارنز" نویسنده بریتانیایی و همسرش «پت کاواناگ» مسوول یک آژانس ادبی در سال 2008 به شهر آزول باز می‌گردد. این نویسنده در سفر خود و در بازدید از نمایشگاهی در کازارونکو، نسخه‌های ارزشمندی از کتاب دن کیشوت را دید که یک قرن قبل توسط یک وکیل دعاوی به نام «بارتولومو رونکو» جمع‌آوری شده و هم اکنون در محلی ویژه برای بزرگداشت «میگل دو سروانتس» و در محلی خاص نگهداری می‌شود.
 
در این مجموعه، گنجینه‌های ارزشمندی مانند نسخه چاپی سال 1738 در لندن و نخستین چاپ آمریکای لاتین در 1904 نیز دیده می‌شود.

بارنز نیز چندی پیش برای کمک به غنی‌تر شدن این مجموعه و آرامش روح همسرش که اکتبر سال گذشته از جهان رفت، تصمیم گرفت این نسخه ارزشمند را به مجموعه گنج‌های سروانتس اهدا کند. با اهدای این نسخه، ارزش مجموعه سروانتس در آمریکای لاتین بسیار بیشتر از گذشته شده است.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...