مجموعه داستانی از جروم دیوید سالینجر در کتابی به نام "این ساندویچ مایونز ندارد" عنوان به زودی منتشر می‌شود.

به گزارش مهر، این کتاب شامل تعدادی از داستانهای کوتاه سالینجر است که داستان "این ساندویچ سس مایونز ندارد" نام خود را به کل مجموعه داده  است.

سالینجر در داستان "این ساندویچ سس مایونز ندارد" سعی دارد آمریکای پس از جنگ را برای مخاطب تصویر کند. او در این داستان ها می کوشد با نگاهی انتقادی جامعه ای بعد از جنگ را به مخاطب نشان دهد.

پیش از این همین داستان در مجموعه‌ای به نام "نغمه غمگین" با ترجمه  امیر امجد و بابک تبرایی به فارسی برگردانده شده بود.

کتاب حاضر با ترجمه مشترک سارا آرامی و مرجان حسنی‌راد توسط نشر افق منتشر می‌شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: ‌"مفقودالاثر، مفقودالاثر، مفقودالاثر، همه‌ش دروغه!... اون قبلاً هیچ‌وقت مفقودالاثر نبوده. احتمال مفقود شدن اون از هرپسر دیگه‌ای تو دنیا کم‌تره. اون این‌جا تو این کامیونه؛ اون نیویورک توخونه ‌س...روی ایوان نشسته، ناخن‌ها شو می‌جوه و داره با من تنیس دو‌نفره بازی می‌کنه و سرم داد می‌زنه..."

جروم دیوید سالینجر  که بیشتر به نام  جی دی سالینجر شناخته می‌شود،نویسنده معاصر آمریکایی است. وی پس از موفقیت باور نکردنی رمان" ناتوردشت "کنج عزلت گزید و به نویسنده‌ای اسرارآمیز بدل شد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...