آخرین روزهای ایمانوئل کانت [The Last Days of Immanuel Kant]. روایتی از تامس دکویینسی1 (1785-1859)، نویسنده‌ی انگلیسی، که در 1727 منتشر شده است. این روایت از آخرین لحظات زندگی فیسلوف آلمانی است که به قلم کسی که ادعای منشی‌گری او را داشته نوشته شده، ملهم از خاطرات روزانه‌ی واسیانسکی2، بوروفسکی3، و یاکمان4 است که در 1804، یعنی سال مرگ کانت، انتشار یافته‌اند؛ اما قبل از هرچیز اثر قلم دکویینسی و افسون‌شدگی او در برابر مرگ قریب‌الوقوع و گزارش بالینی او درباره‌ی پیش‌نشانه‌های مرگ احساس می‌شود.

آخرین روزهای ایمانوئل کانت [The Last Days of Immanuel Kant تامس دکویینسی

نخست بر هوس‌های کوچک زندگی روزانه‌ی کانت تأکیدشده، نظیر علاقه‌ی مفرط او به پنیر هلندی، یا ابزار عجیبی که به جای بند جوراب به کار می‌برده چون بند جوراب را مانع گردش خون خود می‌دانسته است. اما به‌رغم فراوانی این جزئیات عینی یا سرگرم‌کننده، و لحن نسبتاً خشک مجموعه‌ی کتاب، از خواندن این متن، فِشار حرکتی ناگزیر را به سوی مرگ احساس می‌کنیم و سوگناک‌تر از آن وقتی است که مسئله‌ی احتضار یک روح بزرگ در میان باشد. کانت، با ساییدن دائمی کمربند لباده‌ی خود، یا هنگام خواب احساس اینکه مورد حمله‌ی قاتلانی خیالی قرار گرفته است، قبل از اینکه این جمله‌ی وحشتناک را بگوید که «بس است»، رفته‌رفته توان سخنگویی را از دست می‌دهد.

مرتضی ثاقب‌فر. فرهنگ آثار. سروش


1. Thomas De Quincey 2. Wasianski 3. Borowski
4. Jackmann

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...