به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فیودور داستایفسکی نویسنده مشهور روسی یکی از چهره‌های تاثیرگذار در طول تاریخ ادبیات این کشور بود ولی بر خلاف دیگر مشاهیر ادبیات روسیه مثل تولستوی و آنتون چخوف اطلاعات محدودی از زندگی شخصی او ثبت شده است. کوین بیرمنگام [Kevin Birmingham] استاد دانشگاه مسکو و مورخ مشهور روسی در کتابی با عنوان «گناهکار و قدیس» [The Sinner and the Saint] جزئیات تازه‌ای از زندگی شخصی و آثار داستایفسکی آورده است.

کوین بیرمنگام [Kevin Birmingham] گناهکار و قدیس» [The Sinner and the Saint]

شاید تنها نکته واضح و شفاف زندگی نویسنده مشهور روسی حکم زندانی شدنش او باشد که در تاریخ ثبت شده است. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.

درباره زندگی شخصی آنتون چخوف گفته می‌شود که همه چیز زندگی او تحت تاثیر بیماری سل و مشکلات مربوط به آن بوده است و درباره تولستوی گفته می‌شود که در طول تمام زندگی‌اش گرفتار روان‌پریشی خاصی بوده است ولی شاید به نوشته بیرمنگام تنها چیزی که می‌شود درباره زندگی شخصی داستایفسکی گفت این است که او تنها بر اساس واقعیت داستان می‌‌نوشت.

در کتاب بیوگرافی داستایفسکی این استاد تاریخ دانشگاه مسکو آورده شده است که او رمان مشهور خود یعنی «جنایت و مکافات» را بر اساس یک داستان واقعی جنایت نوشته است که پیش از این هیچ وقت در تاریخ ادبیات ذکر نشده بود.

بیرمنگام می‌نویسد: «رمان جنایت و مکافات بر اساس ماجرای واقعی قتل پیرزنی توسط شخصی فرانسوی به نام «پیر فرانکویس لاسنر» نوشته شده است که در اعترافات این قاتل گفته شده است که او برای لذت آدم می‌کشد. این قاتل فرانسوی در طول عمر خود 77 نفر را کشت و هیچ وقت گرفتار پلیس فرانسه نشد.»

زندگی شخصی داستایفسکی همیشه با درد و رنج همراه بوده است و گفته می‌شود هیچ وقت آرامش و رفاه را تجربه نکرد. او از ترس اینکه روزی توانایی فکر کردن و نوشتن را از دست بدهد دچار بیماری صرع شده بود. خودش می‌گوید بعد از آزاد شدن از حکم اعدام دچار مشکلات بسیاری بوده است.

در یک اعدام نمایشی، داستایفسکی همراه زندانیان دیگر روز ۲۲ دسامبر ۱۸۴۹ به میدان رژه یک پادگان نظامی برده می‌شوند؛ ولی در آنجا از چوبه‌های دار پایین آورده و نجات پیدا می‌کنند. ظاهراً به‌خاطر این اتفاق تا پایان عمر دچار بیماری صرع می‌شود. او در زندان هم‌ردیف کسانی بود که همگی از او متنفر بودند. وقتی از زندان نیز آزاد می‌شود، در شهر سن‌پترزبورگ فقر شدید را تجربه می‌کند؛ و برای اینکه زنده بماند، شغل نویسندگی را انتخاب می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...