فریدالدین-ابوحامد-عطار-نیشابوری

عطار در روستای "کدکن" که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد. کودکی‌ خود را در مشهد گذرانید و در جوانی، به شیوه سالکان طریقت، یک دوره سفر به‌ ماوراء النهر، هند، عراق‌، شام‌ و مصر داشت و در این سفرها بزرگان ادب و دین را زیارت کرد... مصنّفات‌ او غالباً شعر است‌؛ و در توحید و معارف‌ و حقایق‌ سخن‌ گفته‌ است‌... گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول کشته شده است

فرید الدین ابوحامد عطار نیشابوری. از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است. نام اصلی او "فرید الدین ابوحامد" بوده است و اطلاع دقیقی از سال تولد او در دست نیست و تاریخ ولادتش را از سال 513 هجری قمری تا 537 هجری قمری دانسته‌اند. عطار در روستای "کدکن" که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد. کودکی‌ خود را در مشهد گذرانید و در جوانی، به شیوه سالکان طریقت، یک دوره سفر به‌ ماوراء النهر، هند، عراق‌، شام‌ و مصر داشت و در این سفرها بزرگان ادب و دین را زیارت کرد. به حج رفت و سپس‌ به‌ شهر خود نیشابور بازگشت‌ و در آنجا اقامت‌ گزید تا فوت‌ کرد.
پدر عطار به شغل عطاری مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد. آنچه مسلم است عطار در اواسط عمر خود دچار تحولی روحی شده و به عرفان روی آورده است.

به نحوی که اساتید شعر فارسی همچون استاد شفیعی کدکنی، او را یکی از بزرگان شعر عرفانی فارسی می دانند: «اگر قلمرو شعر عرفانی فارسی را به گونه مثلثی در نظر بگیریم، عطار یکی از اضلاع این مثلث است و آن دو ضلع دیگر عبارتند از سنائی و مولوی. شعر عرفانی به یک اعتبار با سنائی آغاز می‌شود و در عطار به مرحله کمال می‌رسد و اوج خود را در آثار جلال‌الدین مولوی می‌یابد. عطار، با اینکه به لحاظ زبان شعر، در بعضی موارد ورزیدگی سنائی را ندارد، اما در مجموع از کمال شعری بیشتری برخوردار است؛ یعنی شعرش در قلمروی عرفان، خلوص و صداقت و سادگی بیشتری را داراست و معانی‌‌ای که به آنها می‌پردازد در حدی فراتر از عوالم سنائی است. مهم‌ترین ویژگی عطار در این است که تمام آثار او در جهت تصوف است و در مجموعه مسلم آثار او («منطق الطیر»، «اسرار نامه»، «مصیبت‌نامه»، کتابی که به نام «الهی ‌نامه» شهرت دارد، و «مختارنامه» و دیوان) حتی یک بیت که نتواند رنگ عرفان به خود بگیرد، نمی‌توان یافت. و او تمام موجودیت ادبی خود را وقف تصوف کرده است.»

مزامین بلند شعر عطار، مورد تایید بزرگان ادب قرار دارد. محدّث‌ قمی‌ در دو کتاب‌ «الکُنی‌ و الالقاب‌» و «هَدیَّة‌ الاحباب‌» درباره عطار می گوید: "مصنّفات‌ او غالباً شعر است‌؛ و در توحید و معارف‌ و حقایق‌ سخن‌ گفته‌ است‌".

بیشتر محققان سال وفات او را 627 هجری .ق دانسته اند. در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول کشته شده است. مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد. شعرهای عطار همگی بیانی ساده دارند. عطار با سوز و گداز سخن می گوید و سادگی گفتار او وقتی با دل سوختگی همراه می شود، بسیار تأثیرگذار است. عطار در مثنوی "منطق الطیر" با بیان رموز عرفان، سالک این راه را قدم به قدم تا مقصود پیش می برد.  عطار از معدود شاعرانی است که در طول زندگی خود هرگز زبان به مدح کسی نگشود و هیچ شعری از او که در آن امیر یا پادشاهی را ستوده باشد یافت نمی‌شود.

آثار به جای مانده ‌از عطار عبارتند از:

تذکرةالاولیاء، منطق‌الطیر، مصیبت‌نامه،‌ بلبل نامه، پند نامه، الهی‌نامه،‌ اسرارنامه،‌ مختارنامه، خسرونامه، جواهرنامه، شرح‌القلب، دیوان قصاید و غزلیات.

زهره مرتجی

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...