مجلد سوم از مجموعه «سَلُونِی قَبْلَ أَن ْتَفْقِدُونِی، تحریر نهج‌البلاغه» تالیف استاد جوادی آملی منتشر شد.

جلد سوم از شرح نهج البلاغه به بیان آیت‌الله جوادی آملی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، شرح و تبیین فقرات خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج البلاغه از سال ۱۳۷۱ در خطبه‌های نماز جمعه شهر مقدّس قم آغاز شد.

این شرح ترتیبی نهج البلاغه از همان ابتدا مورد توجه جامعه علمی و نخبگانی و همچنین بخش‌های فرهیخته عمومی قرار گرفت و اکنون، انتظار جامعه حوزوی و دانشگاهی و همچنین عموم علاقمندان به کسب معارف اهل بیت (علیهم السلام) در خصوص تدوین و انتشار این مباحث در قالب مجموعه مجلدات برآورده شده است.

اکنون پس از وقفه‌ای کوتاه مجلد سوم از این مجموعه شامل شرح و تحریر خطبه‌های ۳۳ تا ۴۹ نهج البلاغه در ۶۱۶ صفحه به همت پژوهشگاه معارج، به زیور طبع آراسته و به زودی در اختیار علاقمندان به معارف اهل بیت علیهم السلام قرار خواهد گرفت.

روش کلی شرح هر خطبه به این صورت است که پس از «متن خطبه»، ابتدا مطلبی با عنوان «درآمد»؛ شامل بیان فضا و زمان و مناسبتی که این خطبه ایراد شده است می‌آید، سپس «گزیده شرح» خطبه که شامل چکیده شرح تفصیلی خطبه است آورده شده است.

در ادامه «معناشناسی واژگان» آورده شده که شامل آن واژه‌هایی که در خطبه به کار رفته ولی معنای آن روشن نیست، می‌باشد. سپس «شرح خطبه» است که موضوعات مختلف ذکر شده در هر خطبه، عنوان مشخص و ویژه خود را دارد.

پس از اتمام شرح، آیت الله جوادی آملی مطالبی را به عنوان «اشارات» مرقوم داشته‌ که در هر خطبه تعداد این اشارات متفاوت است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...