«الإعلام بإشارات أهل الإلهام» محی‌الدین ابن عربی با تصحیح و ترجمه علی شالچیان ناظر منتشر شد.

لإعلام بإشارات أهل الإلهام» محی‌الدین ابن عربی علی شالچیان ناظر

به گزارش ایسنا، آغاز کتاب الإعلام، فصلی درباره رؤیت، فصلی درباره شنیدن، فصلی درباره کلام، فصلی درباره توحید، فصل معرفت، فصلی درباره حُب، فصلی در انواعی پراکنده از اشارات اهل الهام، متن عربی کتاب «الإعلام بإشارات أهل الإلهام» بخش‌های مختلف کتاب هستند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: "یکی از اهل الهام [و اهل سلوک] گفت: هرکس که سخن بگوید زخم می‌خورد." اشاره سخن به این موضوع است که هر سخنی قطعا دشمن و مخالفی دارد؛ و هرکس هر نظری بدهد، قطعا از سوی برخی، مورد انتقاد و حمله قرار می‌گیرد. بنابراین، این گمان‌که کسی بپندارد که می‌تواند به گونه‌ای سخن بگویید که هیچ مخالفی در جهان نداشته باشد گمانی نادرست است.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: کتاب حاضر از آثار قطعی محی‌الدین است. این اثر هرچند مختصر است؛ اما بسیار گرانقدر و مهم است؛ زیرا مطالب بسیار ژرفی در این کتاب است که محی‌الدین در «فصوص‌ الحکم» و «فتوحات» و آثار دیگرش، آن‌ها را نیاورده است.

سبب این‌که شیخ اکبر در «فصوص‌ الحکم» که کتاب بسیار ویژه و بسیار عمیق اوست، سخنان کتاب الإعلام را نیاورده است این است که موضوعات و مباحث کتاب «فصوص‌الحکم» مباحثی دیگر است.

محی‌الدین در کتاب «فتوحات» نیز که بیانی مفصل دارد، در موارد متعددی، با در نظر داشتن کسانی که قدرت درک و فهم شایسته‌ای نداشته‌اند و یا می‌کوشیده‌اند که او را با استناد به سخنان خودش، به کفر، متهم کنند از یک‌سو، نمی‌توانسته‌ است برخی سخنان را بیان کند و از سوی دیگر، ناگزیر بوده است که در کنار مطالب عمیقش، برخلاف میل باطنی خویش، سخنانی بنویسد که مطالبق با اقوال مشهور ومخالف با دیدگاه‌های خاص اوست؛ اما او در کتاب الإعلام و در برخی از آثارش که شهرت زیادی نداشته‌ است و افراد نااهل به آن‌ها کمتر رجوع می‌کرده‌اند سخنانی نگاشته است که بسیار ژرف است؛ و در واقع، همان چیزی است که دوست داشته است بگوید و بنویسد. از این رو، خواننده گرامی با مطالعه این کتاب، اجمالا به فرق نگاه محی‌الدین با بسیاری از اندیشمندان و اهل سلوک، پی می‌برد.

برخی از سخنانی که محی‌الدین در کتاب «الإعلام»، از زبان اهل الهام، بیان می‌کند سخنان دیگران است؛ اما خواننده گرامی با مطالعه این کتاب در می‌یابد که تعداد زیادی از آن سخنان نیز سخنان بسیار ژرفی است که دیگران نگفته‌اند و خودش با کشف و شهود، دریافته است؛ و اگر می‌گوید که یکی از اهل الهام چنین گفت، مقصود خودش است؛ و او برای این‌که افراد سطحی‌نگر که قدرت هضم و درک نکته‌های عالی و دقیق را ندارند به آزار و اذیت او نپردازند آن سخنان را به خودش، نسبت نمی‌دهند.

این کتاب در ۳۹۰ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۱۳۵ هزار تومان در انتشارات سلوک ما منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...