به گزارش کتاب نیوز، به نقل از مهر، کتاب «فلسفه درد» [A Philosophy of Pain] نوشته آرنه یوهان وِتلِسِن [Arne Johan Vetlesen] به‌تازگی با ترجمه محمد کریمی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این‌کتاب که یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه فلسفه زندگی» است که این‌ناشر چاپ می‌کند، سال ۲۰۰۹ در لندن منتشر شده است.

فلسفه درد [A Philosophy of Pain]  آرنه یوهان وِتلِسِن [Arne Johan Vetlesen]

سوال اصلی که نویسنده این‌کتاب مطرح می‌کند این است که تقدم با فکر یا احساس؟ و برای پاسخ‌گویی به آن، از نظریات فلاسفه و متفکرانی چون سورن کی‌یرکگور، زیگموند فروید، ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو، آلیس میلر، سوزان سانتاگ و ملانی کلاین استفاده کرده است.

آرنه یوهان وتلسن معتقد است همه انسان‌ها در هر لحظه از زندگی‌شان در معرض درد هستند؛ اما نه لزوما به شکل یک‌واقعیت سمج بلکه به منزله یک احتمال دائمی. او در کتاب خود، اشکال گوناگونی از درد را مورد بررسی قرار داده است؛ مثل درد شکنجه، درد اضطراب، درد بیماری، درد اندوه، درد خشونت، افسردگی و ...

این‌کتاب ۱۲ فصل اصلی دارد که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت‌اند از: «نهایت درد: شکنجه»، «درد مزمن یا بیماری»، «درد روانی»، «نقدی بر نگرش اگزیستانسیالیستی سارتر»، «درد به منزله پدیده»، «اضطراب و افسردگی»، «وضع بنیادی و تغییرناپذیر وجود بشر»، «انتقال درد روانی»، «نقش فرهنگ در نحوه مواجهه با درد»، «درد و مقوله شر»، «وقتی درد بازتولید می‌شود و به نمایش در می‌آید...» و «درد همچون انتخابی اجباری در جامعه‌ای...».

نویسنده کتاب پیش‌رو می‌گوید این‌که انسان‌ها از درد بیزار و گریزان هستند، به‌هیچ‌وجه اختراع پدر فایده‌باوری مدرن یعنی جرمی بنتام نیست و حتی اگر بود این‌حرف از منظر همه انسان‌ها و همه جوامع شناخته‌شده درست باشد، کماکان داستان بسیار فراتر از این‌حرف‌ها بود. چون هرچند از درد اجتناب می‌کنیم، اما درد انسان را برمی‌انگیزد، به هیجان می‌آورد و گاه انسان‌ها فعالانه در پی آن هستند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

منظور من از فرهنگ امری بسیار مشخص است: منابع نمادینی که یک جامعه در اختیار اعضای خویش می‌نهد، و آنها را می‌توان برای کنار آمدن با اموری به کار گرفت که سرچشمه درد در زندگی هستند. گرچه همان‌طور که دیدیم لکان اصل تاکید را بر وجود انسان می‌نهد که به‌زعم وی اساسا در وضعیت فقدان به سر می‌برد و بابت این فقدان نیز همواره در رنج است، اما من اصل تاکید را بر این واقعیت می‌نهم که ما در جهان،‌ در میانه چارچوبی از شرایط بنیادی قرار داده شده‌ایم که خودمان انتخاب نکرده‌ایم؛ ازجمله وابستگی، آسیب‌پذیری، میرایی، شکنندگیِ روابط و تنهاییِ وجودی. این‌شرایط بنیادی لزوما علت مستقیم تجربه درد نیستند. بلکه نکته مهمی که باید با دقت و جزئیات بیشتر به آن توجه شود شیوه تفسیر ما از این شرایط و ارزیابی‌ای است که در نقطه خاصی از تاریخ در یک جامعه مفروض از این امور به دست می‌دهیم، و بر این اساس فرهنگ واسطه و بستر پراهمیتِ این فعالیت نمادین است. بنابراین شرایط مذکور را باید سرچشمه و بستر رویش مواجهه همیشگی ما با درد دانست؛ ما از بدرفتاری درد می‌کشیم زیرا اساسا آسیب‌پذیریم. ما از طرد شدن و بی‌کسی درد می‌کشیم زیرا اساسا وابسته‌ایم. بیماری جدی باعث اضطراب و حتی افسردگی می‌شود زیرا ما موجوداتی میراییم و از این دست.

این‌کتاب با ۲۰۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...