گمگشته | اعتماد


نازنین جودت درباره رمان «به‌وقت بی‌نامی» می‌گوید: ««به‌وقت بی‌نامی» روایت یک شبانه‌روز از زندگی زن میان‌سالی به نام «موگه» است که سال‌ها نقش‌آفرین اول و موفق سریال‌های تلویزیونی بوده، اما به دلیل یک‌سری مشکلات، چندسالی است که از بازیگری فاصله گرفته.» اما این تمام آن‌چیزی نیست که مخاطب رمان با آن روبه‌رو می‌شود؛ نویسنده در این کتاب از خانواده‌ای می‌گوید که در اثر جنگ از هم گسسته؛ خانواده‌ای که موگه یکی از اعضای آن است.

نازنین جودت به‌وقت بی‌نامی

جودت «به‌وقت بی‌نامی» را به‌صورت پازلی نوشته که دو راوی اول‌شخص دارد؛ یکی «موگه» و دیگری پدرش که در کشوری بیگانه، بر روی تخت بیمارستان، در حالت کما با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند. پدر ارتشی وفادار و متعهدی است که با‌ وجود سابقه خدمت در گارد شاهنشاهی، بعد انقلاب هم به خدمت فراخوانده می‌شود و تا مدت‌ها پس از جنگ نیز در جبهه باقی ‌می‌ماند. اما روزی با یک تصمیم احساسی، سه تن از همرزمان خود را بدون اطلاع فرماندهان به ماموریت شناسایی می‌فرستد؛ ماموریتی که منجر به نابودی آنها می‌شود. این اتفاق، سرآغاز احساس ندامت و گناهی می‌شود که او را از کشور آواره می‌کند و نزد یکی دیگر از دخترانش می‌فرستد. ریچارد ارت اسملی -‌ شیمیدان برنده جایزه نوبل- جنگ را به عنوان ششمین معضلی که جوامع انسانی را تا پنجاه سال آینده تهدید خواهد کرد، معرفی کرده است. یکی از این تهدیدها فروپاشی خانواده‌هاست. جودت در این اثر، با بیانی جذاب، نگاهی هرچند گذرا به این خیلِ عظیمِ آسیب‌دیدگانِ از جنگ انداخته است.

بنا به اظهار نویسنده، او برای نوشتن این داستان، از خاطرات پدرش در سال‌های جنگ ایران و عراق بهره برده، تا داستانی با تم جنگی بنویسد. زن‌ها در این رمان حضوری پررنگ دارند؛ طاووس -‌ مادربزرگ- وقتی شوهرش زن دیگری را صیغه می‌کند، خودش را می‌کشد. مادر آلزایمر دارد و به دلیل نامعلومی از همان اوایل داستان از خانه خارج می‌شود و موگه به دنبال او شهر را با خاطراتش می‌گردد. لیلیوم با شهرام –‌ شوهر سابق موگه- به شهر دیگری فرار می‌کند و پدر و مادرش را در حسرت دیدار مجدد باقی می‌گذارد. کاملیا با مردی امریکایی ازدواج می‌کند که شانزده سال از خودش بزرگ‌تر است. ستاره -‌ دوست دوران کودکی موگه- در گذشته رابطه‌ای عاشقانه با سهیل داشته. و موگه -‌ شخصیت محوری رمان- عاشق سهیل است. یکی از شخصیت‌های درخور توجه در این کتاب، پسر کاملیا است که پدری غیرایرانی دارد و زبان مادری‌اش را نمی‌فهمد. این پسر نماینده نسلی است که با زبان نسل قبل بیگانه است. برای ایجاد ارتباط میان این دو نسل، باید خاطرات را مرور کرد. اما افسوس که پدربزرگ در کماست و دیگر کار از کار گذشته.

اشاره به بازیگر بودن موگه، جز در فصل اول (و آن‌هم برای نشان دادن اینکه همسر موگه یک جانباز بوده) نقشی در پیشبرد روایت در ادامه رمان ندارد. این مساله از آن جهت مورد نقد است که داشتن این شغل خاص، تأثیری در شخصیت‌پردازی او ندارد. کما اینکه او می‌توانست هر شغل دیگری داشته باشد و داستان باز هم به همین شکل ادامه یابد.از جمله ویژگی‌های برجسته این داستان، شخصیت‌پردازی ظریف مادر است. او که به آلزایمر مبتلاست، برای آرامش خود شال می‌بافد، اما هر بار که یادی از گذشته در خاطرش زنده می‌شود، شال را می‌شکافد. نویسنده با تبدیل کردن شال به یک موتیف، آن را به عنصری پیش‌برنده در متن داستان تبدیل کرده است. موگه نمی‌خواهد گذشته فراموش شود؛ به همین علت، هربار کامواها را از نو توپ می‌کند. جایی دیگر از رمان هم، موگه می‌خواهد برای یک کودک خیابانی شال ببافد، اما در حقیقت او شال را نه برای دختر، که برای خودش می‌بافد. او می‌خواهد زندگی را از نو شروع کند، می‌خواهد دوباره متولد شود، دوباره کودکی کند و زندگی جدیدی را بسازد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...