عناوین مجموعه «آهای، مواظب ما باشید!» برای آشنایی کودکان با جانوران در حال انقراض توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر و راهی بازار نشر شدند.

آهای، مواظب ما باشید! کودکان با جانوران در حال انقراض

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ۹ عنوان از مجموعه ۱۱ تایی «آهای، مواظب ما باشید!» به‌تازگی توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کودکان بالای ۹ سال منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

به این‌ترتیب کودکان و نوجوانان به‌عنوان مخاطبان این‌مجموعه با دبیری زهره پریرخ، با زندگی مهم‌ترین گونه‌های جانوری در معرض انقراض ایران آشنا می‌شوند و در همراهی با داستان‌های این مجموعه، می‌آموزند که چرا و چگونه این حیوانات در این وضعیت قرار گرفته‌اند.

گور ایرانی، گوزن زرد، لاک‌پشت، سمندر، زاغ بور و یوز ایرانی ازجمله حیوانات در خطر انقراض هستند که زندگی‌شان دستمایه‌ داستان‌های این مجموعه شده است. کودکان بعداز خواندن این داستان‌ها یاد می‌گیرند که چه‌طور به محیط زیست و جانورانی که در آن زندگی می‌کنند، کمک کنند.

زهره پریرخ، طاهره ایبد، مینو کریم‌زاده، محمدرضا مرزوقی، سرور کتبی، مصطفی رحماندوست، زنده‌یاد سوسن طاقدیس، محمدرضا شمس و فرهاد حسن‌زاده به ترتیب جلدهای یک تا ۹ این مجموعه را در قالب داستان به رشته‌ تحریر درآورده‌اند. «بدو، بدو، بدو!»، «چه‌کسی نامه را به شیشه چسبانده بود؟»، «کی...؟ کو... و.؟»، «بزرگ‌گوش کوچک»، «گوزن زرد»، «باورکن، من لاک‌پشتم!»، «ترس... ترس ... ترس»، «آخرین زاغ بور دشت بزرگ» و «به من بگو سمندر! » عنوان‌های نه جلد اول این مجموعه است.

مجید کاظمی طراحی گرافیک و علی خدایی نظارت هنری این‌مجموعه را عهده‌دار بوده‌اند و تصویرگری این کتاب‌ها نیز به ترتیب از سوی علی نورپور، مجدی صابری‌نژاد، فرشته جعفری‌فرمند، رضا مکتبی، بابک عامل‌قریب، پروین حیدرزاده، علی نورپور، ساناز زمانی و حدیث جزایری صورت گرفته است.

این کتاب‌ها هریک با ۳۲ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده‌اند.

دو جلد دیگر این‌مجموعه نیز هم‌اکنون مراحل نهایی صفحه‌آرایی و چاپ را می‌گذراند و به‌زودی عرضه خواهند شد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...